محسن کدیور فرد نیست، یادداشت بقایی آه دل درویش به سوهان ماند گر خود نبرد برنده را تیز کند او را نبایستی تنـها بـه چشم پیشنماز و مسئلهگوی مسلمانان واشنگتن دید؛ او نماینده دیدگاه و جناحی هست که مسئولیت بزرگترین جنایـات علیـه بشریت را درون سیـاهترین روزهای حاکمـیت رژیم بـه عهده داشته و امروز به منظور جلوگیری از تغییر نظام با ماسک حقوق بشر، دمکراسی و پلورالیسم و وعدههای تو خالی و نوید بازگرداندن «دوران طلایی امام» و تلاش به منظور «اجرای بیتنازل قانون اساسی» بـه مـیدان آمده است.
کدیور یکی از پیروان «امام راحل» و «دلسوزان نظام» هست که بعد از رانده شدن از «امالقراء اسلام» تلاش د که تا به زعم خود درون پایتختهای «بلاد کفر» حضور بـه هم رسانده و بساط «مارگیری» اصلاحات را درون آنجا پهن کنند و راه را به منظور هرگونـه تغییر واقعی درون ایران ببندند.
اتفاقی نیست کـه کدیور پیشنماز مسلمانان واشنگتن مـیشود، سید مجتبی واحدی تحت عنوان «سخنگوی » درون لندن اقامت مـیکند، اردشیر امـیر ارجمند سخنگوی درون پاریس مـیشود و زوج عطاءالله مـهاجرانی و جمـیله کدیور لندن را به منظور اقامت خود انتخاب مـیکنند و سید ابراهیم نبوی بروکسل نشین مـیشود.
بیجهت نیست کـه شاخه خارج از کشور «مجاهدین انقلاب اسلامـی» هم متولد مـیشود و سخنگو هم پیدا مـیکند. یادداشت بقایی آه دل درویش به سوهان ماند گر خود نبرد برنده را تیز کند درون شبکههای ایجاد شده درون آمریکا و اروپا توسط دیپلماتهای سابق رژیم، از محمد جعفر محلاتی سفیر سابق رژیم درون نیویورک و عباس ملکی،کمـیته چی، معاون وزیر خارجه و عضو دفتر خامنـهای و فرهاد عطایی درون بوستون گرفته که تا حسین درون واشنگتن و سیروس ناصری درون اتریش تأمل کنید. یادداشت بقایی آه دل درویش به سوهان ماند گر خود نبرد برنده را تیز کند بـه حضور وابستگان امروز و دیروز نظام درون واشنگتن، لندن، پاریس و برلین و اشتغال نزدیکانشان درون رسانـههای خبری اروپا و آمریکا توجه کنید.
به روابط نایـاک (لابی رژیم درون آمریکا)، سایت ، روزآنلاین، کلمـه، تریتا پارسی، اکبر گنجی، صدری، کدیور و حمایتهایی کـه از یکدیگر بـه عمل مـیآورند توجه کنید.
ترکیب یک آخوند حوزه (کدیور) و یک آخوند مستفرنگ (احمد صدری) به منظور نامـهنوشتن بـه کلینتون از موضع نمایندگان «اسلام سبز» و آویزان شدن بـه درگاه «شیطان بزرگ» به منظور خارج ن نام مجاهدین از لیست تروریستی بدون تدبیر تولید نشده است. طبیعی هست که چنین افرادی بـه عنوان حامـیان نظام جمـهوری اسلامـی از سرکوب نیروهای سیـاسی خارج از دایره نظام دفاع کنند.
بی توجهی اپوزیسیون بـه حضور این افراد درون خارج از کشور و تحرکاتشان، سکوت درون قبال سیـاهکاریهایشان، و پر جلسات سخنرانیهایشان معضل بزرگی هست که باعث شده کدیور و کدیورها بـه خود اجازه دهند کـه به چهرهی بهترین فرزندان ایران کـه نقاب درون خاک کشیدهاند چنگ بکشند. باعث شرمندگی اپوزیسیون هست که «دلسوزان نظام» درون حضور آنان خط و نشان به منظور گروههای سیـاسی ایرانی مـیکشند.
به عنوان یک وظیفه ملی درون این یـادداشت بـه روشنگری درون مورد کدیور و دیدگاههای خطرناکش مـیپردازم.
***
نعمت روی زمـین قسمت پررویـان است
خون دل مـیخورد آن کـه حیـایی دارد
حیرت و شگفتی عمومـی نسبت بـه کدیور زمانی ایجاد شد کـه در مقابل چشمان مـیلیونها بیننده، با پررویی مدعی شد «مردم هم درون خیـابانهای ایران فریـاد زدند کـه هم غزه هم لبنان جانم فدای ایران، این شعار اصلی مردم ایران بوده و نـه مسائل دیگر. »
http://www.facebook.com/video/video.php?v=1511001172157
تردیدی نبودی کـه با وجود صدها فایل تصویری و صوتی این چنین وقیحانـه شعار اصلی مردم ایران درون روزهای بعد از انتخابات را تحریف و قلب مـیکند هیچ پروایی درون تحریف تاریخ پر درد و رنج ۳۰ سال گذشته مردم ایران نخواهد کرد.
دیری نگذشت کـه کدیور و شرکایش درون «» بـه جعل نامـهی رسمـی اعتراض آمـیز صادق لاریجانی بـه خامنـهای دست زدند. وقتی وجود چنین نامـهای تکذیب شد و از همـه سو با این دروغپردازی مخالفت شد و دستشان رو گردید مرتکب جعل دیگری شده و از زبان حسین طائب مدعی شدند کـه نامـه مزبور، گلایـههای شفاهی لاریجانی بوده کـه به شکل نامـه رسمـی درآمده و به رسیده است! (جلالخالق).
http://www.rahesabz.net/story/33844 /
نکته جالب اینجا بود کـه جاعلین مدعی بودند حسین طائب فرمانده اطلاعات سپاه صداقت آنها را تأیید کرده است!
سپس بـه منظور مقابله با روشنگریهای انجام شده درون ارتباط با سوابق حضرات درون قتل و کشتار و شکنجه و اعدام مخالفان بـه ویژه درون دههی سیـاه ۶۰، کدیور و شرکا درون سایت خبری را بـه نقل از بولتن محرمانـه بسیج مدرسه علمـیه الهادی قم، جعل کرده و مدعی شدند کـه حسین طائب بـه مسئولین سایتها درون خارج از کشور پول داده هست که راجع بـه اعدامهای دهه ۶۰ و ۶۷ مطلب بنویسند و دست «اصلاحطلب» ها را درون پوست گردو بگذارند. البته علیرغم اصرار خوانندگان هیچ تصویری از بولتن مربوطه انتشار نیـافت: یادداشت بقایی آه دل درویش به سوهان ماند گر خود نبرد برنده را تیز کند
«نقطه ضعف درون خارج این هست که درون سالهای اعدام گسترده ضد انقلاب، نخستوزیر بوده است، اگر بخواهد آن دوره را نفی کند، حضرت امام را نفی کرده چون ایشان دستور داده و این باعث مـیشود ارادتمندان امام درون داخل کشور کـه متاسفانـه هنوز را قبول دارند و انحراف او را باور نکردهاند از او فاصله بگیرند و اگر هم بخواهد تایید یـا سکوت کند اپوزوسیون خارج کشور را کـه همـه بر محور سران فتنـه متحد شدهاند از دست مـیدهد، کافی هست شما یکی از این عناصر ضد انقلاب کـه هم کینـه حضرت امام را بـه دل داشته باشد و هم جاهطلب باشد را غیر مستقیم اجیر کنید، پول یک سایتی، چیزی را بـه او بدهید، تأمـیناش کنید و شیرش کنید کـه هر روز از آن اعدامها بنویسد و از و سران فتنـه بخواهد اظهارنظر کند، خوب ما این کار را کردیم، گرفت و بین خودشان الان معضل شده است، برنامـههای دیگری هم داریم کـه مصداق مکر الهی این انقلاب است»
http://www.rahesabz.net/story/33844 /
تردیدی نیست کـه عبارت «اعدام گسترده ضد انقلاب» فرهنگ عوامل رژیم و به ویژه اطلاعاتیهای آن نیست. درون ادامـه همـین مطلب خواهیم دید کـه محسن کدیور هم از آن بـه عنوان «به درک واصل » مجاهدین یـاد کرده و الحمدالله هم پشتش مـیآورد.
گیرم کـه چنین سیـاستی را دستگاه اطلاعاتی رژیم داشته باشد آیـا یک عنصر اطلاعاتی قدیمـی چون طائب پروژه فوق محرمانـه رژیم را درون یک مدرسه علمـیه کـه خودش مدعی هست «ارادتمندان امام درون داخل کشور متاسفانـه هنوز را قبول دارند» بـه اطلاع عموم مـیرساند؟
یـادمان نرفته کـه احمد جنتی مدعی بود «سران فتنـه از آمریکا به منظور انقراض نظام پول گرفتهاند» و پیشتر خبر مـیداد کـه دشمنان نظام با چمدان پول بـه ایران آمدهاند و به روزنامـههای «اصلاحطلب» پول دادهاند.
کدیور و دوستان کـه در نظام جهل و جنایت کار کشته شدهاند بـه زعم خودشان زرنگی کرده و موضوع پول بـه فعالان حقوق بشر به منظور افشای جنایـات رژیم را غیر مستقیم از زبان طائب بیـان مـیکنند که تا پای خودشان کمتر درون مـیان باشد.
در عقبماندگی کدیور همـین بس کـه وی بعد از پیروزی انقلاب بـه منظور تحصیل «علم»، حجرههای جهل و تاریکی حوزهی علمـیه قم و نشستن پای درس عقبماندهترین لایـههای جامعه ایران را بـه تحصیل درون رشتهی مـهندسی برق و الکترونیک دانشگاه پهلوی شیراز (یکی از بهترین دانشگاههای ایران) ترجیح داد و از شیراز بـه قم کوچ کرد که تا از دنیـای روشن علم و آگاهی بـه دنیـای تاریک جهل و عقبماندگی وارد شود.
کدیور وقتی کـه «ملا» شد بـه تدریس «علم» درون مدارس علمـیه فیضیـه، رضویـه، و آیتالله گلپایگانی مشغول شد و پس از حمله و هجوم تاریکاندیشان حوزه علمـیه قم بـه دانشگاه و ساحت علم، ابتدا درون «دانشکده الهیـات دانشگاه امام صادق» کـه توسط مـهدوی کنی و علمالهدا اداره مـیشد و سپس درون «دانشگاه مفید» دست پخت اردبیلی گرداننده دستگاه قضایی رژیم درون سیـاهترین سالهای جمـهوری اسلامـی تمرین «استادی» کرد و عاقبت سر از دانشگاه تربیت مدرس درون آورد. درون همـین دوران بـه مدت پنج سال نیز عضو هيأت بررسي كتاب (چی) وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي درون قم بود و به مرکز تحقیقات استراتژیک نظام کـه از سوی اطلاعاتیهای سابق راهاندازی شده بود سرویس مـیداد.
***
خشم و عصبیت ناگهانی محسن کدیور درون پاسخ بـه یک سؤال درون جریـان سخنرانی وی درون واشنگتن ماهیت او را برایـانی کـه با چنین پدیدههایی آشنایی لازم ندارند روشن کرد.
http://www.youtube.com/watch?feature=player_embedded&v=FqgrLdPlR_A
کدیور کـه هنوز فکر مـیکند بالای منبر هست و داستان سوزناک دستان بریده حضرت ابوالفضل و چگونگی حمل مشک آب با دندان را بـه ملت قالب مـیکند با سوز و گذاز درون پاسخ بـه سؤال کتبی یکی از شرکت کنندگان مـیگوید:
«استاد من آیتالله منتظری فرزندش توسط سازمان مجاهدین خلق بـه شـهادت رسید. درون سال ۶۰ درون انفجار بمب درون دفتر حزب جمـهوری اسلامـی یـا هفتاد و یکی دو نفردیگر. محمد منتظری کـه سالها به منظور این انقلاب زندان رفته بود. پدرش آیتالله به منظور من تعریف مـیکرد زمان شاه من نامـهای نوشته بودم. مـیخواستند نویسنده این نامـه را علیـه شاه بود پیدا کنند. محمد مرا آورده بودند روی اجاق برقی گذاشته بودند من بوی کباب شده پای پسرم را مـیشنیدم. اما مقاومت کردم و نام نویسندگان نامـه را بـه زبان نیـاوردم. این فرزند، محمد منتظری سال ۶۰ توسط تروریست های مجاهدین خلق بـه شـهادت رسید. »
حالا ببینیم آیتالله منتظری خود درون رابطه با شکنجهی فرزندش محمد چه مـیگوید و مـیزان راستگویی کدیور را را نیز محک بزنیم:
«س: آن روزها شابع بود کـه مرحوم شـهید محمد (فرزند شما) را جلوی چشم حضرت عالی شکنجه د. آیـا این صحت دارد؟
ج: البته جلوی چشم من نبود درون اطاق بغلی بود کـه تنـها یک درون بین ما فاصله بود. از گوشـه درون او را مـیدیدم و صدای کتکها و سیلیهایی را کـه به او مـیزدند مـیشنیدم. و آنها عمدا این کار را مـید کـه روحیـه مرا خرد کنند.
س: غیر از سیلی شکنجه دیگری هم بود؟
ج: من صدای کتیلی را مـیشنیدم، ولی خود محمد مـیگفت کـه من را روی بخاری برقی کـه سرخ شده بود نشاندند، من فریـاد زدم «یـا امام زمان» ولی ازغندی بـه امام زمان نعوذبالله فحش داد. او مـیگفت : من آیـه «یـا نار بردا و سلاما» را قرائت کردم و احساس کردم کـه آتش مرا خیلی اذیت نمـیکند و تحمل آن برایم آسان شد. مرا زود بردند. لابد این کارها بعد از بردن من یـا روز دیگری بوده است.» خاطرات آیتالله منتظری صفحهی ۱۹۳
آیتالله منتظری بـه صراحت عنوان مـیکند نـه چیزی دیده و نـه بویی شنیده و وقوع چنین حادثهای درون حضور خودش را تکذیب مـیکند. اما کدیور همچنان بر طبل دروغ و یـاوه مـیکوبد و به ابعاد آن مـیافزاید.
محمد منتظری هم کـه در شیـادی دست کمـی از دیگر آخوندها ندارد از آنجایی کـه نمـیتواند جای سوختگی را بـه پدر نشان دهد مدعی مـیشود درون آن لحظه آیـه «یـا نار بردا و سلاما علی ابراهیم» سوره انبیـاء آیـه 69 را خوانده و آتش بر او سرد شده و او را نسوزانده است! درون آیـه مزبور آمده هست که نمرود دستور مـیدهد ابراهیم را درون آتش بیـاندازند ولی خدا خطاب بـه آتش فرمان مـیدهد: «ای آتش بر ابراهیم سرد و آرام باش» و ابراهیم بدون آنکه از آتش گزندی ببیند، از مـیان آن بیرون مـیآید.
چنانچه ملاحظه مـیکنید معجزه خداوند درون ارتباط با محمد منتظری هم صورت تحقق بـه خود گرفته درست مانند معجزه خداوند درون ارتباط با خامنـهای کـه هنگام تولد گفته «یـا علی». راوی یکی سعیدی امام جمعه قم و تولیت آستان «حضرت معصومـه هست به نقل از خانم «زين الدين» و ايشان هم از ناتنى آقا! و راوی دیگری آیتالله منتظری کـه مستقیماً از زبان پسرش محمد منتظری نقل مـیکند. اول مستحق عتاب و لعن هست و دومـی لابد تأیید و تکریم!
توجه شما را بـه این نکته جلب مـیکنم کـه هادی غفاری بعد از مرگ پدرش آیتالله حسین غفاری کـه پس از تراشیدن ریشاش درون دیماه ۵۳ درون زندان قصر از غصه دق کرد، شایع کرد کـه پدرش درون اثر سرخ پاهایش درون تابه و سرش با مته توسط ساواک بـه شـهادت رسیده و خمـینی با تکرار یـاوههای او مدعی شد کـه ساواک پای روحانیون را درون تابه سرخ کرده هست و «چه و چه و چه» درون حق روحانیون نکرده است.
کدیور با دست بردن درون داستانی کـه اساساً جعلی هست سعی مـیکند احساسات شنوندگان را برانگیزد که تا به مقصود ناسالم خود برسد. البته ازی کـه شعار مردم را درون مقابل چشم و گوش مـیلیونها نفر وارونـه مـیکند چنین کاری عجیب نیست.
برای روش شدن اذهان نسل جوان و به ویژهانی کـه با چهرهی محمد منتظری آشنا نیستند لازم مـی بینم توضیحات کوتاهی را ارائه دهم که تا با روش و منش این «شـهید» نظام آشنا شوند.
در دیماه ۵۷ محمد منتظری کـه یک دهه درون لیبی و لبنان و سوریـه و عراق و افغانستان اقامت داشت بـه ایران بازگشت و با کمکهای مالی دولت لیبی تشکیلاتی را بـه نام «ساتجا» کـه اختصار سازمان انقلابی تودههای جمـهوری اسلامـی بود، درون تهران با حضور نیروهای ایرانی و عرب راه اندازی کرد. او همراه با محسن رفیق دوست و یک دوجین ازانی کـه بعدها بـه بزرگترین جنایتکاران نظام تبدیل شدند سپاه پاسداران را پایـهگذاری د و همراه با سید مـهدی هاشمـی کـه بعداً اعدام شد واحد «نـهضتهای رهایی بخش» سپاه پاسداران را راهاندازی کرد.
محمد منتظری درون اردیبهشت ۶۰ درون حالی کـه دهها هوادار مجاهدین هنگام فروش نشریـه و پخش تراکت و اطلاعیـه و یـا درون اثر حمله عناصر چماقدار و پاسدار بـه دفاتر و متینگهای قانونی مجاهدین، بـه قتل رسیده بودند و این سازمان حتی اجازه دفاع مشروع بـه هوادارانش نمـیداد ضمن «محارب» خواندن مجاهدین درون مجلس، خواهان سرکوب شدید و اعمال مجازات «محارب» درون مورد آنها شد.
رفسنجانی درون کتاب «عبور از بحران» درون این رابطه مـینویسد: «آقای محمد منتظری از فتنـه مجاهدین خلق یـاد کرد و آیـات محارب را بر آنـها تطبیق کرد و تقاضای شدت عمل نمود و در مورد محاکمـه امـیرانتظام بحث و اخطار کرد کـه مبادا مسامحه شود. [محمد منتظری درون این نطق درخواست کرده بود کـه محاکمـه آقای امـیرانتظام کافی نیست و باید بقیـه اعضای دولت موقت هم محاکمـه شوند – پانوشت] سندی را خواند کـه امـیرانتظام روزهای اول پیروزی بـه دستور آقای بازرگان، نخست وزیر، راه را به منظور فرار خارجیـان و اخراج ثروتها و اسناد باز گذارده و متهم بـه خیـانت عظماشان کرد. گفت بازرگان، صباغیـان و دکتر یزدی هم حتما محاکمـه شوند.»
منظور محمد منتظری از «تطبیق آیـات محارب بر مجاهدین» اجرای مجازاتهای زیر درون موردانی هست که حتی درون مقابل کشته شدن نیروهایشان که تا آن تاریخ جز روشنگری کاری انجام نداده بودند: «هماناانی کـه با خدا و رسولش مـیستیزند و در زمـین بـه فساد مـیکوشند جزایشان این هست که کشته شوند یـا بـه دار روند یـا دستها و پاهایشان بر خلاف یکدیگر قطع گردد و یـا از آن سرزمـین رانده شوند. این رسوایی آنان درون دنیـاست و در آخرت برایشان عذاب بزرگی خواهد بود.» سوره مائده آیـه ۳۳.
محمد منتظری چهرهی جنجالی سالهای اولیـه بعد از انقلاب درون اردیبهشت ۱۳۵۸ با همراهی اعضای ساتجا و محسن رفیق دوست برخلاف دستور دولت بازرگان فرودگاه مـهرآباد را بـه زور اسلحه تسخیر کرده و ضمن استقبال از عبدالسلام جلود معاون قذافی، وی را بـه ملاقات خمـینی بردند. وی درون ۲۰ خرداد ماه ۵۸ تلاش کرد همراه با جلالالدین فارسی، حسن آیت، محمد مفتح، محمد حسن رحیمـیان، مـهدی شاه آبادی، دکتر اسرافیلیـان، اصغر جمالی فرد(ابو حنیف)، دکتر وحید دستگردی و زوارهای درون حالی کـه تعدادیشان پاسپورت نداشتند باز زور اسلحه بـه طرابلس رود. (۲)
محمد منتظری بار دیگر درون ۹ تیرماه ۵۸ بـه همراه ۲۵ نفر از جمله ابوحنیف، سلمان یحیی صفوی (برادر فرمانده سابق سپاه و مشاور عالی کنونی رهبر)، عربزاد و غفوری (افغانی) بـه صورت مسلحانـه تلاش د سوار هواپیمایی شوند کـه عازم جده و سپس لندن بود. دولت بازرگان مانع آنها شد و آیتالله منتظری درون نامـهای کـه از رادیو و تلویزیون پخش شد، درون مورد فرزندش نوشت:
«این سومـین بار هست که به منظور آگاهی ملت مسلمان درباره فرزندم شیخ محمدعلی منتظری مطالبی مـینویسم. … ضربههای روحی مداوم و نابسامانیهای حاکم بر جو ایران بعد از پیروزی انقلاب دچار نوعی بیماری عصبی و کوفتگی شدید اعصاب شده و تصور مـیکند کـه با دست زدن بـه کارهای بیرویـه و جنجال آفرین، بـه قصد و هدف خود دست خواهد یـافت. کنترل و مـهار و معالجه او همواره فکر مرا مشغول کرده و تاکنون چند مرتبه دست بـه اقداماتی زدهام و حتی اخیراً مدتی وی را به منظور معالجه اجباراً درون قم نگاه داشتم، ولی متأسفانـه سودی نبخشید و در این مـیان عدهای سوء استفاده کرده و او را تحریک مـیکنند که تا دست بـه کارهای جنجالی بزند و خوراکی به منظور تبلیغات دشمن گردد. من از دولت و نیز همـه دوستان و علاقهمندان و افراد مسلمان تقاضا دارم اگر مـیتوانند با اینجانب تشریک مساعی نموده که تا بلکه او را حاضر بـه معالجه و استراحت نمایند،» با این حال محمد منتظری روز بعد بـه لیبی سفر کرد.
دهم شـهریور ۵۸ مصادف با سالگرد کودتای قذافی علیـه رژیم سلطنتی لیبی هیـات دیگری بـه مسئولیت محمد منتظری عازم لیبی و سپس پاریس شد. درون این مـیان مـهدوی کنی رئیس کمـیتههای انقلاب اسلامـی و مـهندس بازرگان، رئیس دولت موقت دستور بازداشت وی را صادر د . اما علی رغم بازداشت چند ساعته، وی آزاد شد.
http://tarikhirani.ir/fa/files/14/bodyView/137/0 /همـه.دوستان.ایرانی.قذافی./.بررسی.جناحبندیهای.داخلی.بر.سر.رابطه.با.لیبی.html
با آن کـه آیتالله منتظری فرزندش را بیماری روانی خواند و نیـازمند درمان، چند ماه بعد وی درون انتخابات اولین دوره مجلس شورای ملی شرکت کرد و به عنوان نماینده نجف آباد بـه مجلس راه یـافت و از سوی خمـینی مسئول هیئت بررسی «شایعه شکنجه» درون زندانها شد. محمد منتظری علیرغم درون دست داشتن شواهد بسیـار، درون گزارشی بـه خمـینی «شکنجه» درون زندانهای جمـهوری اسلامـی را انکار کرد. این همـه ماجرا نبود خمـینی فردی را کـه پدرش از « همـه دوستان و علاقهمندان و افراد مسلمان» تقاضا داشت بـه معالجهی او کمک کنند، نماینده خود درون شورای عالی دفاع درون حساسترین روزهای جنگ ایران و عراق کرد.
محمد منتظری درون سال ۵۸ دست بـه انتشار نشریـهاى بـه نام «شـهید» زد كه چهار شماره بیشتر منتشر نشد. سپس دست بـه انتشار روزنامـهاى بـه نام «پیـام شـهید» زد كه آن هم دوامـی نداشت و به دستور دادستان انقلاب اسلامى توقیف شد. وی درون نشریـاتش بـه ضدیت شدید با بهشتی پرداخته و وی را عامل اصلی آمریکا درون ایران مـیخواند. وی درون گفتگوهایش بـه اقدامات بهشتی علیـه آیتالله منتظری پیش از انقلاب اشاره کرده و تا آنجا پیش رفت کـه مدعی شد وی آیتاله منتظری را بـه خاطر نوشتن تقریض بر کتاب «شـهید جاوید» صالحی نجفآبادی «مـهدورالدم» خوانده بود.
محمد منتظری بعد از آن کـه توسط رژیم بـه بازی گرفته و تطمـیع شد مـیانـهاش با بهشتی هم خوب شد و عاقبت پای سخنرانی بهشتی و در رکاب او کشته شد. نکته حائز اهمـیت آن کـه وی علاوه بر بهشتي، مصطفی چمران، ابراهيم يزدي، صادق قطبزاده، و احمد خمـینی را عوامل سيا درون ایران ميخواند و آنها را متهم مـیکرد کـه غائلهی امام موسی صدر را بـه خاطر پیشبرد خط آمریکا و ضدیت با لیبی درست کردهاند.
کدیور درون ادامـه، ضمن طرح دعاوی نادرست بـه شکل باورنی بـه تحریف تاریخ مـیپردازد و مـیگوید:
«[مجاهدین]انی را کشتند کـه اگر امروز بودند این فجایع بـه بار نمـیآمد. اگر مطهری مـیبود، مفتح مـیبود، باهنر مـیبود، رجایی مـیبود. بهشتی مـیبود آیـا اینها بهتر اینها نبودند؟ گلهای ما را دستچین د. »
کدیور درون مورد مطهری و مفتح بـه صراحت دروغ مـیگوید این دو درون اردیبهشت و آذر ۵۸ توسط گروه فرقان ترور شدند. اتفاقاً مجاهدین هر دو ترور را محکوم د و کدیور بـه خوبی از آن آگاه است.
در مقالات قبلیام نقش بهشتی درون طراحی کودتای ۳۰ خرداد، برکناری بنیصدر و اعمال سرکوب و جنایت درون کشور، بستن نشریـات مخالف، کشف لاجوردی و دیگر جانیـان نظام را توضیح دادهام. مـیتوانید درون آدرس زیر یکی از مقالاتم درون این مورد را ببینید.
http://www.irajmesdaghi.com/page1.php?id=175
خوب هست کدیور «گلها»یشان را معرفی کرد که تا شک و شبههای درون ماهیت او و تفکری کـه نمایندگی مـیکند باقی نماند. اما این ادعا کـه اگر افراد مزبور مـیماندند این فجایع بـه بار نمـیآمد نیـاز بـه بررسی کوتاهی دارد.
وقتی کـه هنوز ظلم جمـهوری اسلامـی ریشـه ندوانده بود و بهشتی رئیس شورای عالی قضایی و دیوان عالی کشور و همـه کاره نظام بود، جنایت سی خرداد اتفاق افتاد، زندانیـان بیدفاع را بدون احراز هویت بـه رگبار مسلسل بستند و در یک نمونـه تنـها ع۱۲ نوجوان را انتشار دادند و مدعی شدند کـه آنها را اعدام کردهاند و از آنجایی کـه هویتشان را نمـیدانند از خانوادههاخواستند با دیدن عکسهایشان به منظور شناسایی و تحویل جنازه بـه اوین رجوع کنند.
بهشتی سردمدار دستگاه قضایی بود کـه سعید سلطانپور را از مجلس عروسی بـه قربانگاه بردند.
از شما خوانندگان این سطور مـیپرسم اگر درون ۶ تیرماه ۶۰ خامنـهای درون حمله گروه فرقان کشته شده بود همـین کدیور و امثال او مدعی نمـیشدند چنانچه وی زنده مـیماند این فجایع بـه بار نمـیآمد؟ موقعیت را مغتنم شمرده از پیب و عصا و تار خامنـهای نمـیگفتند؟ درون مورد نشست و برخاست او با ادیبانی چون شفیعی کدکنی و اخوان ثالث روضه نمـیخواندند؟ از روحیـه شاعرانـه و طبع لطیف و منش برخاسته از تساهل و مدارای او نمـیگفتند؟ آیـا مدعی نمـیشدند از آنجایی کـه خامنـهای برخلاف دیگر روحانیون و مجتهدین رمانهای کلاسیک را خوانده بود و با ادبیـات و فرهنگ غرب آشنا بود ما را بـه راهی بهتر رهنمون مـیکرد؟
اگر بـه جای باهنر و رجایی، افرادای همچون رفسنجانی و مـهدوی کنی و اردبیلی کشته شده بودند کدیور و امثال او همـین روضهها را نمـیخواندند؟ آیـا نمـیگفتند اگر اینها زنده بودند این فجایع بـه بار نمـیآمد؟ اگر مشکینی و جنتی و مصباح کشته شده بودند همـین داستانها را علم نمـید؟ از انسانیت و عطوفت و محبت «شـهدای محراب» نمـیگفتند؟ از مصباح یزدی بـه عنوان فیلسوف و چراغ راه یـاد نمـید؟ مگر از قدوسی و بهشتی کـه پای عوامل جنایتکار مدرسهی حقانی را بـه قوه قضاییـه و دستگاه امنیتی باز د چهرهی «نجیب» و «ضد خشونت» درست ند؟
مگر نـه این کـه علی فلاحیـان، غلامحسین محسنی اژهای، روحالله حسینیـان، علی یونسی، علی رازینی، علی مبشری، حسینعلی نیری، مصطفی پورمحمدی، ابراهیم رئیسی، غلامحسین رهبر پور، حسن شاهچراغی، محمدی عراقی، ابوالقاسم رامندی و یک مشت جنایتکار دیگر بـه مدد این دو بـه دستگاه امنیتی و قضایی راه یـافتند؟
جای دوری نرویم، آیتالله منتظری کـه زنده بود و برخلاف بقیـه درون سلامت نفساش هم شکی نیست درون نظام جهل و جنایت چه کار توانست د، الا این کـه خودش هم بـه حصر رفت و مصیبت کشید؟
صدها آخوند درجه اول نظام کـه زنده ماندند چه گلی بـه سر مردم ایران زدند کـه این چند که تا که نیستند بزنند. اگر حضرات زنده بودند آیـا مانند دیگرانی کـه زنده ماندند بر مـیزان ظلم و تعدی نظام نمـیافزودند؟
خوب هست به نظرات مرتضی مطهری عضو انجمن سلطنتی فلسفه دوران پهلوی و یکی از «گل» های سرسبد کدیور درون مورد فردوسی و چهارشنبه سوری توجه کنیم. او درون مورد فردوسی درون کتاب «نور ملکوت قرآن» مـینویسد:
«اينـهمـه سر و صدا براي عظمت فردوسي، و جشنواره و هزاره و ساختن مقبره، و دعوت خارجيان از تمام كشورها براي احياءِ شاهنامـه، و تجليل و تكريم از اين مرد خاسر زيان بردۀ تهيدست براي چيست؟ !
براي آنست كه درون برابر لغت قرآن و زبان عرب كه زبان اسلام و زبان رسول الله است، سيسال عمر خود را به عشق دينارهاي سلطان محمود غزنوي به باد داده و شاهنامۀ افسانـهاي را گرد آورده است . نزول سورۀ تكاثر، براي از بين بردن افتخار به موهومات ملّيگرائي است
قرآن فاتحۀ مباهات و فخريّۀ به استخوانـهاي پوسيدۀ نياكان را خوانده است؛ و با نزول سورۀ أَلْهَيٰكُمُ التَّكَاثُرُ * حَتَّي ‹ زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ ديگر كدام مرد عاقلي است كه به اوهام و موهومات بگرود، و به نام و اعتبار پدران مرده و
عظام پوسيدۀ آنـها درون ميان قبرها خوشدل گردد؟ او با گامـهاي قويم خويشتن خود درون راه افتخار و شرف ميكوشد .
تبليغات براي فردوسي و شاهنامـه، تبليغات عليه اسلام است
فردوسي با شاهنامۀ افسانـهاي خود كه كتاب شعر (يعني تخيّلات و پندارهاي شاعرانـه) است خواست باطلي را درون مقابل قرآن عَلم كند؛ و موهومي را درون برابر يقين بر سر پا دارد. خداوند وي را به جزاي خودش درون دنيا رسانيد، و از عاقبتش درون آخرت خبر نداريم. خودش ميگويد:
بسي رنج بردم درون اين سال سي عجم زنده كردم بدين پارسي
چو از دست دادند گنج مرا نبد حاصلي دسترنج مرا
ما درون زمان خود هر كس را ديديم كه خواست عجم را در برابر اسلام عَلم كند، و لغت پارسي را درون برابر قرآن بنـهد، با ذلّت و مسكنتي عجيب جان داده است. فَاعْتَبِرُوا يَـٰٓأُ اولِي الابْصَـٰارِ»
مطهری همچنین درون دورانی کـه نظام جمـهوری اسلامـی حاکمـیتی نداشت درون مورد چهارشنبه سوری مـیگوید:
«قرآن مي گويد: هر امر بـه اصطلاح قديمي و هر سنت قديمي را بـه دليل آن كه گذشتگان ما چنين مي كرده اند، نياكان ما اين چنين بوده اند و ما بايد راه نياكان خودمان را برويم، انجام دادن، محكوم است، چرا؟ مي گويد ممكن هست نياكانتان اشتباه كرده باشند، ممكن هست نياكانتان عقل و شعور نداشته باشند. آن كه دليل نمي شود. نياكان ما در گذشته چنين مي كرده اند، ما هم چنين مي كنيم! چهارشنبه آخر اسفند مي شود، بسياري از خانواده ها (كه بايد بگوييم: خانواده هاي نادان) آتشي و هيزمي روشن مي كنند، بعد آدم هاي سر و مر و گنده از روي آتش مي پرند: اي آتش زردي من از تو، سرخي تو از من ! اين چقدر حماقت هست كه مي پرسيم چرا چنين مي كنيد؟ مي گويند: اين كي سنتي هست ميان ما مردم، از قديم پدران ما چنين مي كرده اند. قرآن مي گويد:« اولو كان آباوهم لا يعقلون شيئا . »
اگر هم پدران گذشته تان چنين كاري مي كردند شما وقتي مي بينيد يك كار احمقانـه هست و دليل حماقت پدران شماست رويش را بپوشانيد. چرا اين سند حماقت را سال بـه سال تجديد مي كنيد؟ اين فقط يك سند حماقت هست كه كوشش مي كنيد اين سند حماقت را هميشـه زنده نگه داريد، ماييم كه چنين پدر و مادرهاي احمقي داشته ايم : «اولو كان آباوهم لا يعقلون شيئا». ( منبع : شـهيد مطهري، نشريه نصيحت (۴۹۰)
آیـا چنانچه مطهری زنده مـیماند و قدرت داشت مـیگذاشت جوانان مـیهن چهارشنبه سوری را جشن بگیرند و سیزده بدر بـه بیرون از شـهر بروند و شادی کنند؟
مطهری درون کتاب «تماشاگه راز» همچنین تلاش مـیکند حافظ را بـه هیئت آخوندی همچون خود درون آورد. گل سر سبد خمـینی و کدیور دشمن شاملو و فروغ فرخزاد بزرگترین شاعران ایران بود.
کدیور درون ادامـهی پاسخ خود مـیگوید:
«این گذشت سال ۶۷ شد. عملیـات فروغ جاویدان توسط سازمان تروریستی مجاهدین خلق بعد از پذیرفتن قطعنامـه اتفاق افتاد. قطعنامـه را کـه پذیرفتیم این سازمان تروریستی بـه ایران حمله مـیکند. درون بدترین زمان. خوب سپاهیـان ما، همـین بسیج کـه آن زمان با موضع اش امروز تفاوت مـیکند، مقابل اینها مـیایستد. ارتش مقابل اینها مـیایستد. و اسلام آباد کـه اینها تصرف کرده بودند از دستشان بـه در مـیآورد. تعداد زیـادیشان دستگیر مـیشوند کـه بحمدالله سرکوب مـیشوند. اگر آنها مسلط شده بودند یقین داشتم کـه از رژیم ولایت فقیـه بـه مراتب بدتر عمل مـید. خونی کـه امثال رجوی درون ایران بـه راه مـیانداختند فقط با پل پت درون کامبوج قابل مقایسه بود.»
گویـا ایران ملک طلق آخوندهاست و هرتلاشی به منظور سرنگونی آنها د بـه «ایران» حمله کرده است. البته کـه خامنـهای و کودتاچیـان نیز امروز تبلیغ مـیکنند کـه نیروهای بسیج، سپاه و امت حزبالله درون مقابل توطئه آمریکا و غرب و دشمنان اسلام ایستادند و آتش «فتنـه» را خاموش د.
امروز نیز جانیـان تبلیغ مـیکنند کـه امت حزبالله درون روز ۹ دی و ۲۲ بهمن پاسخ دندانشکنی بـه «حرمت شکنان» عاشورا و «فتنـهگران» دادند.
کودتاچیها یک ریز تبلیغ مـیکنند حرکت خودجوش مردم و ایستادگیشان درون مقابل «فتنـهگران»، آنها را بـه «زبالهدان تاریخ» انداخت. آنها مـیگویند «سران فتنـه» جرأت حضور درون مـیان مردم را ندارند چرا کـه تکه تکهشان مـیکنند.
به یـاوههای خامنـهای و احمد خاتمـی و احمد جنتی و مصباح یزدی و محمد یزدی گوش کنید که تا شباهت آنها را با گفتههای کدیور دریـابید.
کدیور حرف جدیدی نمـیزند او نعل بـه نعل تبلیغات رژیم درون ۳۲ سال گذشته را تکرار مـیکند و دروغهای آنان را بازتولید مـیکند.
کدیور تلاش مـیکند مردم را متقاعد کند کـه دل بـه تغییر نظام خوش نکنند. او قصد ناامـید مردم نسبت بـه آینده را دارد. او مـیخواهد مردم را بـه جایی برساند کـه شکر کنند این رژیم بر آنان حاکم است. او سعی مـیکند نظام جنایتکار آخوندی را کـه در سی سال گذشته کشور را بـه ویرانـه تبدیل کرده و فرصتهای تاریخی را از مردم ایران گرفته بهتر از مخالفان آن جا بزند.
موضوع دفاع از مجاهدین نیست بلکه درافتادن با تفکر و دیدگاهی هست که بعد از یک عمر جنایت و سیـاهکاری تازه مـیخواهد خود را بهتر از مخالفانش نشان دهد.
من درون نقطه مقابل «دلسوزان نظام» هستم. بـه باور من هیچ گزینـهای بدتر از ادامـه حاکمـیت نکبت جمـهوری اسلامـی نیست. هیچ بدیلی بدتر از ولایت مطلقه فقیـه نیست.
انتقاد من بـه مجاهدین و رهبری آن بـه جای خود اما به منظور نشان مـیزان دروغگویی کدیور مجبورم مشاهدات خود را توضیح دهم.
در شـهریور ۶۷ درست بعد از کشتار بیرحمانـه هزاران زندانی سیـاسی مجاهد و چپ درون ایران، مجاهدین بـه دستور مسعود رجوی بیش از هزار اسیر ایرانی را کـه بعضاً که تا آخرین گلوله درون مصاف با نیروهای مجاهدین جنگیده و در نـهایت اسیر شده بودند آزاد د. برخلاف ادعای کدیور بـه جای آنکه اسرا مورد انتقام و کینـه کشی کور قرار گیرند آزاد شدند. من بـه چشم خودم صدها تن آنها را دیدهام و با دهها نفر آنها درون زندان از نزدیک صحبت کردهام.
در مـیان آنها فرماندهان ارتشی و پاسداران و بسیجیهای زیـادی بـه چشم مـیخوردند. «نظام اسلامـی» کـه کدیور سنگش را بـه مـیزند اسرای آزاد شده از سوی مجاهدین را بدون سرو صدا و بدون آن کـه خانوادههایشان درون جریـان باشند بعد از ورود بـه خاک مـیهن بـه سلولهای مخوف انفرادی آسایشگاه اوین انداخت و مورد شکنجه و آزار و اذیت قرار داد.
در بهمن ماه ۶۷ وقتی ما از زندان گوهردشت بـه اوین منتقل شدیم، بخشی از آنها بعد از طی دوران سخت بازجویی درون طبقه بالای بند ما درون شرایط رقتباری حبس بودند. آنها آرزوی بازگشت بـه عراق و دوران اسارت نزد مجاهدین را داشتند.
آنها درون سرمای زمستان اوین حتی لباس درست و حسابی نداشتند. ما زندانیـان زنده مانده مجاهد بـه آنها سیگار مـیرساندیم و من شخصاً بـه زنده یـاد جعفر کاظمـی کـه آن موقع مسئول فروشگاه زندان بود مخفیـانـه پول اضافی مـیدادم که تا به حساب زندانیـان بند ما بـه آنها مـیوه دهد. گالیندوپل درون سفر دوم خود بـه ایران درون اثر اشتباه مسئولان زندان گوهردشت یکی از آنها را دیده بود کـه در گزارش خود ذکر مـیکند.
هیچ سرباز و بسیجیای بعد از آن کـه به اسارت مجاهدین درون آمدند و به پشت جبهه منتقل شدند مورد اذیت و آزار قرار نگرفتند و به قتل نرسیدند. من این را شخصاً از اسیرانی کـه پس از آزادی توسط رژیم بـه بند کشیده شده بودند پرس و جو کردم. درون جلد چهارم خاطراتم بـه آن اشاره کردهام.
برای بیـان شقاوتی کـه در حق کشتهشدگان و اسرای مجاهدین درون جریـان عملیـات فروغ جاویدان شد بـه موارد انتشار یـافته از سوی مجاهدین اشاره نمـیکنم کـه شائبهی یک سونگری درون آن باشد بلکه بـه منابع رژیم رجوع مـیکنم:
احمد دهقان نویسنده کتاب «من قاتل پسرتان هستم» درون یکی از داستانهای جنگ درون مقام راوی از کودکی خود و ادریس و ش رویـا مـیگوید که تا این یک روز رویـا گم مـیشود، هر روز درون روزنامـهها و در مـیان نام اعدامـیها و کشتهشدگان درگیریهای خیـابانی و متوفیـان و ترور شدگان نام او را مـیجویند اما نشانی از او بـه دست نمـیآورند. نویسنده بـه جبههی جنگ مـیرود. درون سال آخر جنگ هم دوباره با ادریس درون هیأت دو بسیجی بـه جبهه مـیروند و این بار بـه غرب کشور اعزام مـیشوند و در عملیـات فروغ جاویدان شرکت مـیکنند. نویسنده شرح مـیدهد کـه «راه عقب رفتن بسته بود و ما درون مـیدان جنگ زمـینگیر شدیم. آن شب درون کنار یک پل ماندیم کـه جنازه یک زن از سربازان آنها که تا صبح درون کنارمان بود. از موهای بلند ی رنگش فهمـیدیم زن هست وگرنـه صورتش متلاشی شده بود و آنهایی کـه آنجا بودند گفتند درون آخرین لحظه نارنجک تو صورت گرفت و منفجر کرد. … کنار ما و پای تابلو جنازه زنی دراز بـه دراز افتاده بود: دستانش را باز کرده بود، پیراهن بر تن نداشت و موهای پریشان ریخته بود رو صورتش. رنگ هایش سرخ و کبود بود و لبانش کبود بود و گردتش کبود بود. تیراندازی شدت گرفت و همـه روی زمـین خزیدیم و من پشت جنازه زن پناه گرفتم…»
نویسنده توضیح مـیدهد بعدا متوجه مـیشود جنازهای کـه پشت آن سنگر گرفته بود متعلق بـه رویـا بوده است. اما داستان بـه همـین جا خاتمـه پیدا نمـیکند. او ادامـه مـیدهد: «… نمـیدانم چه مدت درون کنار او بودیم کـه دیدم چند که تا از جوانهای محلی دور و برمان مـیپلکند و پوزخند مـیزنند. من و ادریس تنـها عزاداران مرگ رویـا بودیم و آن قدر بی حس و آن قدر غمگین و آن قدر عزادار بودیم کـه حتی بـه فکرمان نرسید روی او را بپوشانیم که تا آفتاب بدنش را نسوزاند و اذیتش نکند. … ادریس پیراهنش را درآورد انداخت رو جنازه و پاهای او را گرفت و کشید تو شیـار رو بـه رو. بـه کمکش نرفتم. باز هم دیدم کـه چندتا از جوانهای محلی دارند چیزی مـیگویند و با چشم و ابرو ادریس را نشان مـیدهند. و من کنار تابلو ماندم و ادریس را دیدم کـه رفت و رویـا را کشید که تا تو پیچ شیـار گم شد و همان جوانها گفتند ی را امروز گرفتهایم و تازه خفه کردهایم کـه سالم هست و آن جنازه دو روز دست ما بود و دیگر بو گرفته و اگر دوست تو مـیخواست، مـیبردیمش بـه روستامان کـه پانصد متر آنطرف تر هست و گفتند یک دیگ آب تو مردهشویخانـه گرم کردهایم کـه جنازه را توی آن مـیگذاریم و جنازهی سرد صفای جنازهی گرم را ندارد و … کـه دیگر هیچ نفهمـیدم،مثل حالا کـه دیوانـه شدهام و داغ شدهام و برایم همـه زندگی پوچ و عبث شده.
داستان تمبر از مجموعه قصههای کتاب «من قاتل پسرتان هستم» نوشتهی احمد دهفان. صفحههای ۳۲ که تا ۴۵
این کتاب و نویسندهی آن مورد تأیید نظام هستند. درون این آدرس مـیتوانید تبلیغ کتاب فوق را درون خبرگزاری مـهر ملاحظه کنید
http://www.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?NewsID=556896
اگر تنـها بخشی از آنچه کـه احمد دهقان درون قالب داستان جنگ بیـان مـیکند واقعیت داشته باشد نبایستی کدیور و کدیورها را بـه خاطر حمایت از چنین جنایـاتی بـه پای مـیز عدالت کشاند؟
به این عنگاه کنید کـه چگونـه بسیجیـان و پاسدارانی کـه کدیور سنگشان را بـه مـیزند دشنـه درون قلب طاهره طلوع بیدختی فرو کرده و او را از درختی درون تنگه چارزبر وارونـه آویزان کردهاند.
این چهرهی بسیجیـانی هست که کدیور با خدعه و نیرنگ سعی مـیکند طینت و سرشت آنها را متفاوت از بسیجیهای امروزی جلوه دهد. این دروغی هست آشکار. بسیجیهای آن دوران اتفاقاً شقیتر، دلسیـاهتر و جانیتر بودند.
به عزیر توجه کنید. این تنـها یکی از صحنـههای معمول حمله نیروهای بسیجی به فعالان سیـاسی درون سالهای ۵۸- ۵۹ است. آیـا درون سالهای اخیر شنیدهاید کـه بسیجیها اسید بـه صورت ان بدحجاب بپاشند؟ آیـا شنیدهاید تیغ بـه صورت آنها بکشند؟ اینها اقدامات معمول بسیجیـان درون دههی ۶۰ بود. البته چنانچه لازم باشد سربازان گمنام امام زمان از دست زدن بـه آن ابایی نخواهند کرد.
تنـها تفاوت این دوران با آن دوران این هست که صابون بسیجیها بـه تن آقایـان خورده است. همـین و بس.
کدیور درون ادامـه همچنان بیپروا دروغ مـیگوید:
«اینها با رفقای خودشان رحم ند چه قبل از انقلاب چه بعد از انقلاب. برخی از اینها دستگیر شدند. برخیشان بـه درک واصل شدند درون مـیدان جنگ. »
کدیور با بهرهگیری از وقاحت آخوندی تحولات صورتگرفته درون سازمان مجاهدین درون سال ۵۴ را بـه پای اعضای این سازمان مـیگذارد درون حالی کـه اعضای مجاهدین، یـا بخشی کـه پس از انقلاب با عنوان سازمان مجاهدین شناخته مـیشد قربانی تصفیـههای بخش مارکسیستی این سازمان قرار گرفته بودند کـه در آستانـهی انقلاب با انتقاد از مشی گذشته سازمان پیکار را تشکیل دادند. اعضای مجاهدین نـه تنـها دستی درون این اعمال نداشتند بلکه بـه شدت با مقابله بـه مثل هم مخالف بودند. کدیور مانند لاجوردی و همـه جنایتکاران هرجا کـه به نفعاش باشد قتل و برادرکشی درون سازمان مجاهدین را بـه حساب «مسلمانان» عضو این سازمان مـیگذارد و هرجا کـه بخواهد بـه مقابله با چپ ها و کمونیستها بشتابد، آنها را قاتلین مجاهدین مسلمان معرفی مـیکند.
به ادبیـات او درون مورد بـه «درک واصل» شدن مجاهدین توجه کنید، ببیند چگونـه از اعلام خبر «دستگیری و سرکوب» آنها اظهار خوشحالی و خشنودی کرده و از لفظ «الحمدالله» استفاده کرده و خدا را بـه خاطر این موفقیت بزرگ ستایش مـیکند.
این همـه ماجرا نیست. کدیور چند دقیقه قبل از این درون پاسخ بـه سؤال یکی از شرکتکنندگان کـه پرسیده بود:
«
«لحن سئوال لحن خشن است. من ادبیـاتهای خشن را هم مـیشناسم. و خواهشم این است. همـه مون. چه موافق حکومت چه مخالفش از ادبیـات خشن استفاده نکنیم. مـیتوانیم بـه گونـه ای انتقاد کنیم تیز هم باشد اما نـه با ادبیـاتی از این رو. بنده با اعدام هیچموافق نیستم. با صراحت هم مـیگویم. دادگاه صالحه مـیبایست تشکیل شود. با نظر هیئت منصفه با داشتن وکیل درون مورد جرم وجنایتهای کـه اتفاق افتاده هست تصیم بگیرد. اگر هم دادگاه تشخیص نداد. دادگاه است. من کـه قاضی دادگاه نیستم. … دستگیری هیچرا هم توصیـه نمـیکنم. بنده حتی ذکر کردم. آقایـان سر جایشان هم محکم بنشینند. فقط سلطنت کنند نـه حکومت. گفتم مثل کشور مشروطه عمل کنید. بسیـار منطقی و معتدل. اینها را ( دستگیری سران رژیم را) هم نـه منطقی مـیدانم نـه عادلانـه»
http://www.youtube.com/watch?v=qdn4KNxXF9Y&NR=1
تو را بـه خدا مـیبینید مردم ما «سلطنت مشروطه» را نخواستند و کدیور درون تلاش به منظور قالب «ولایت مشروطه» است.
ملاحظه مـیکنید این آخوند «ضد خشونت» کـه حتی «لحن خشن» را هم برنمـیتابید و از موافق و مخالف حکومت هم مـیخواست از «ادبیـات خشن» استفاده نکنند حتی چند دقیقه هم نمـیتواند روی حرف خود بایستد وقتی کـه به مجاهدین و نیروی مخالف مـیرسد ماهیت خود را رو کرده و خشنترین ادبیـات را بـه کار مـیگیرد.
او کـه حتی «فکر دستگیری» سران جنایتکار رژیم را هم «منطقی» و «عادلانـه» نمـیدانست یک باره از بـه «درک واصل شدن»جوانانی کـه جز آزادی مردم و رهایی مـیهن چیزی درون سر نداشتند اظهار خشنودی و خوشحالی کرده و ستایش خدا را نیز بـه جای مـی آورد. مطمئن باشید درون نگاه کدیور تنـها «مجاهدین» بـه «درک واصل نشدند» حتماً درون نگاه او بخش عظیم غیرمجاهدینی کـه در نبرد با رژیم بـه خاک افتادند نیز «به درک واصل شدهاند». بدون شک درون نگاه او بخش بزرگی از غیرمجاهدینی کـه جسم و روحشان درون شکنجهگاههای رژیم درهم شکسته شد و عاقبت مقابل جوخهی اعدام ایستادند «به درک واصل شدهاند». این هست «اسلام رحمانی» کـه کدیورها بشارت مـیدهند. کینـه و نفرت کدیور و امثالهم با مجاهدین تاریخی است. (۳) او کـه چند دقیقه پیش گفته بود با اعدام هیچ موافق نیست، از کشته شدن بهترین جوانان مـیهن درون مـیدان نبرد و اعدام درون مـیادین شـهر و از سر تیر چراغ برق و درختهای تناور تحت عنوان «سرکوب» اظهار خشنودی و رضایت مـیکند.
خمـینی و لاجوردی هم دائماً از «رحماء بینـهم» و «اشداء علیالکفار» مـیگفتند. خمـینی درون فرمان کشتار ۶۷ هم روی آن تأکید مـیکند. رحمت و شفقت را به منظور خودشان مـیخواهند و شدت و سختگیری و سرکوبی را به منظور مخالفان کـه از آنها بـه عنوان «کفار» یـاد مـیکنند.
کسی نیست از کدیور بپرسد آیـا برایـانی کـه در عملیـات فروغ جاویدان دستگیر شده بودند دادگاه صالحه تشکیل دادید؟ آیـا هیئت منصفه و وکیل درون کار بود؟ بعد چگونـه از «سرکوب» آنها دفاع مـیکنی و «الحمدالله» مـیگویی؟ آیـا درون قرن بیست و یکم، آنهم درون آمریکا دیدهاید یک خطیب دینی کـه دم از «شفقت» و «انسانیت» مـیزند اینگونـه سخن بگوید؟ کدیور هم درون زمرهی معجزات نظام جمـهوری اسلامـی هست که بـه خارج صادر شده است.
من و امثال من راهی بـه اسناد و مدارک نظام نداریم وگرنـه بـه سادگی مـیتوانستیم همچون اسنادی کـه در ارتباط با گنجی بیرون آمده (۲) خوانندگان را با عملکرد کدیور درون گذشته و به ویژه درون ارتباط با اعدامها و سرکوبی ها آشنا کنیم.
شما را دعوت مـیکنم بـه شنیدن ضجههای آیتالله گلزادهی غفوری کـه دو پسر و یک و دامادش را سربازان گمنام امام زمان «به درک واصل د». پیرمرد بعد از ۴ ماه بی خبری از ش مریم، مطلع مـیشود کـه او را نیز بـه جوخهی اعدام سپردهاند. باشد کـه شنیدن هق هق او و توصیف او از زلالی و صداقت و پاکی مریم و مریمها شما را با دنائت و رذالتی کـه کدیور نمایندگی مـیکند آشنا کند.
نجواهای آیتالله گلزاده غفوری بـه یـاد ش مریم -1
نجواهای آیتالله گلزاده غفوری بـه یـاد ش مریم -۲
نجواهای آیتالله گلزاده غفوری بـه یـاد ش مریم -۳
نجواهای آیتالله گلزاده غفوری بـه یـاد ش مریم -۴
کدیور درون تحریف تاریخ یک جنایت مـیگوید:
«اشتباهی کـه در سال ۶۷ اتفاق افتاد و توسط آیتالله منتظری انتقاد شد و به کناره گیری اش از رهبری منجر شد دقیقا سر این مسائل بود. اختلاف درون این بود کـه آیـاانی کـه در زندان هستند و هنوز از این افراد حمایت مـیکنند آیـا اینها مشمول همان مجازات مـیشوند یـا نـه؟ وزیر اطلاعات وقت محمدی ری شـهری کـه متاسفانـه درون آنجا صحنـه گردان اصلی بود رفت این اجازه رو گرفت از رهبر وقت کـه هری کـه همراهی مـیکند باانی کـه به ایران حمله کردهاند ولو درون زندان بوده باشد و نـه درون مـیدان جنگ مشمول مجازات مشابهی مـیشود. یعنی اگر سر موضع ایستاده هست اعدام مـیشود.»
کدیور کشتار بیرحمانـه زندانیـان سیـاسی درون سال ۶۷ را «اشتباه» مـیداند. این آخوند حقه باز کـه خود را مع حقوق بشر معرفی مـیکند و درس «آزادگی» و «عدم خشونت» بـه این و آن مـیدهد کشتار هزاران زندانی سیـاسی بیدفاع درون سراسر کشور را کـه در تاریخ معاصر بعد از جنگ جهانی دوم سابقه نداشته تنـها یک «اشتباه» مـیداند و با توسل بـه خدعه و نیرنگ سعی مـیکند تاریخ را نیز تحریف کند.
او سعی مـیکند تمام کاسه کوزهها را سر آخوند جنایتکاری همچون ریشـهری بشکند کـه در آن موقع وزیر اطلاعات بود. او سعی مـیکند دستور خمـینی را بـه گونـهای جلوه دهد کـه گویـا قرار بوده دستگیر شدگان فروغ جاویدان اعدام شوند درون همان وسط ریشـهری از خمـینی خواستهانی کـه از مجاهدین بـه هر نحو حمایت مـیکنند نیز مشمول حکم شوند کـه خمـینی پذیرفته است. درون حالی کـه نقشـه کشتار و قلع و قمع زندانیـان از ماهها پیش ریخته شده بود. درون اسفند و فروردین ۶۷ مسئولان زندان کمـیته مشترک بـه مسعود مقبلی فرزند هنرپیشـه معروف سینمای ایران هشدار داده بودند کـه برای تصفیـه خونین بـه زندان اوین خواهند آمد. از ماهها قبل مسئولان زندان وعده مـیدادند چنانچه امام و مسئولان دستور دهند نارنجک درون سلولها خواهند انداخت. درون اردیبهشت ماه آقای انصاری نجفآبادی نماینده آیتالله منتظری درون زندانها بـه مسئولان انتخابی بند ۱ اوین هشدار داد کـه مسئولان زندان درون کار تدارک توطئه خطرناک علیـه زندانیـان هستند. درون خرداد ۶۷ بعد از آن کـه با ضربات کابل، و مشت و لگد شدیداً مورد تنبیـه قرار گرفتیم و به سلول انفرادی و قطع ملاقات محکوم شدیم، عرب دادیـار زندان درون حالی کـه با کابل بـه سر و کولمان مـیکوبید فریـاد مـیزد بگذارید امام فتوا دهد بهتان نشان خواهیم داد. فکر مـیکنید تنبیـهتان بـه همـینجا ختم مـیشود؟
کشتار زندانیـان زیر حکم درست بعد از پذیرش قطعنامـه ۵۹۸ درون ۲۹ تیرماه ۱۳۶۷ درون اوین آغاز شد. جنایت برنامـهریزی شده با انجام عملیـات فروغ جاویدان وسعت بیشتری یـافت.
کدیور تلاش مـیکند آمار قتلعام شدگان را نیز تقلیل دهد:
«تعداد زیـادی یعنی نزدیک سه هزار نفر برخی کـه در مـیدان دستگیر شده بودند و برخی کـه در زندان بودند بـه این وسیله محاکمـه سریع شدند و اعدام شدند. »
آیتالله منتظری صریحاً مـیگوید: «بالاخره درون آن جریـان طبق گزارشهایی کـه به من دادند حدود دو هزار و هشتصد یـا سه هزار و هشتصد نفر را اعدام د. » خاطرات آیتالله منتظری صفحهی ۳۴۷
ظاهراً اشارهی کدیور بـه آمار اعلام شده از سوی آیتالله منتظری است. اما بـه مـیل خود آن را نیز دستکاری مـیکند و ۲۸۰۰ نفر را مبنا مـیگیرد و قلم بر روی نام ۱۰۰۰ زندانی دیگر مـیکشد.
او درون این مـیان سعی مـیکند اسیرانی را کـه در شـهرهای مرزی بـه دار کشیده شده بودند و یـا درون ماههای بعدی درون تهران اعدام شدند نیز بـه آمار فوق ملحق کند که تا دوغ و دوشاب درون هم آمـیزد. او برخلاف آیتالله منتظری سخنی درباره قتلعام زندانیـان چپ کـه بر اساس فتوای جداگانـه خمـینی بـه دار کشیده شدند نمـیگوید و به جایش اسرای قتلعام شده عملیـات فروغ را جزو آمار اعلام شده آیتالله منتظری جا مـیزند. چرا کـه استدلالهایی کـه کرده فرو مـیریزد. چرا کـه اعدام زندانیـان مسن تودهای بـه اتهام حمایت از عملیـات فروغ جاویدان مجاهدین چیزی نیست کـه بشود بهی قبولاند. کدیور مجبور هست اعدام صدها زندانی چپ را شریرانـه کند.
کدیور درون ادامـه مـیگوید:
«آیتالله منتظری نامـه نوشت و انتقاد کرد. بـه چهی انتقاد کرد؟ بـه رهبر. از چهانی دفاع کرد؟ از سازمان مجاهدین خلق کـه قاتل پسرش بودند. شما جرات مـیکنید چنین کنید. لذا این فرد، وقتی من مـیگویم اسلام سبز بـه حقوق بشر قائل است، امتحان بعد داده است، حاضر شد بـه خاطر دفاع از حقوق این افراد، افرادی کـه واقعا حقوق بشر را زیر پا گذاشته بودند، حق دارند . ولو زندانی ما هستند از حداقل حقوق انسانی برخوردار باشند. منجر بـه کنارهگیریاش از رهبری شد. و امروز افتخار ملت ایران است. خانـه این مرجع خانـه امـید ملت ایران است. چرا؟ بـه خاطر این کـه از ملت ایران، از حقوق شـهروندانی دفاع کرده هست که دستشان بـه خون فرزندش آغشته بوده است. ما مـیگویم بـه حداقل حقوق شـهروندی قائلیم این هم نمونـهاش. اگر قرار باشد این اندیشـه بـه حکومت برسد این گونـه از حقوق شما دفاع مـیکند. امتحان بعد داده است. دیگری سراغ دارید این گونـه باشد بـه من معرفی کنید.»
این کـه رفتار آیتالله منتظری و سلامت نفس ایشان چه ربطی بـه «اسلام سبز» دارد خدا مـیداند. کدیور و کدیورها امکان ندارد بتوانند درون مـیان «اسلام سبز»یها یک نفر را نشان دهند کـه مانند آیتالله منتظری از حق مخالفاش دفاع کرده باشد. درون مقابل جنایـات خمـینی موضعگیری کرده باشد و یـا هنگامـی کـه آیتالله منتظری زیر فشار بود از او حمایت کرده باشد. اتفاقاً بنا بـه تصدیق آیتالله منتظری، و امام جمارانی، زمـینـه برکناری او را با نامـهای کـه همراه با حمـید روحانی نوشته بودند و جعلیـاتی کـه به هم بافته بودند فراهم د. برنامـهریزی برکناری ایشان بـه عهده فعالان مجمع روحانیون مبارز و دفتر خمـینی کـه در تیول آنان قرار داشت بود، معرکهگردان جلسات بعد از برکناری ایشان درون دانشگاهها هادی خامنـهای و مجید انصاری و مجمع روحانیون مبارز بودند. عبدالله نوریی بود کـه فرماندهی خراب دیوار جلوی منزل ایشان را بـه عهده داشت. مـیر حسین فرمان پایین کشیدن عکسها و تصاویر ایشان از ادارات را داد. خاتمـی هشت سال بعد از برکناری ایشان از قائم مقامـی رهبری حاضر نشد پاسخ نامـه تبریک ایشان را بدهد. شورای امنیت ملی بـه ریـاست خاتمـی فرمان حصر ایشان را صادر کرد. رفسنجانی از تضیقات بـه عمل آمده علیـه ایشان حمایت کرد. بـه شکلی یک سویـه خاطراتی درون مورد ایشان انتشار مـیداد کـه شائبهی سادگی و مذبذب بودن و آلت دست بودن ایشان درون اذهان را تقویت کند. مصطفی تاج زاده درون مناظرههای انتخاباتی سال ۸۸ بـه صراحت گفت کـه ایشان لیـاقت رهبری نظام را نداشتند.
کدام یک ازانی کـه زیر علم «اسلام سبز» جمع شده و مـیزنند بـه حقوق بشر معتقدند؟ خوب هست محسن کدیور نگاهی بـه زنهای ای و عقدی عطاءالله مـهاجرانی شوهرشان ند. بخش بزرگی از «سبزهای» حکومتی درون جنایت علیـه بشریت دست داشتهاند. سیـاهترین سالهای حاکمـیت نظام را آنها رقم زدهاند.
رفتار آیتالله منتظری برخاسته از اسلام و فقه و شرع نبود چرا کـه اگر چنین بود لابد از مـیان هزاران مجتهد درون ایران و عراق لااقل یکی از ایشان درون بحبوحهی برکناری آیتالله منتظری از قائم مقامـی رهبری از او دفاع مـیکرد. اگر شرع و اسلام و فقه منشا رفتار ایشان بود یک فقیـه دیگر را نشان دهید کـه در آن دوران درون مقابل کشتار زندانیـان سیـاسی ایستاده باشد. نسبت بـه شکنجه زندانیـان اعتراض کرده باشد. اگر قرار بود شرع و اسلام و فقه راهنمای عمل آیتاله منتظری باشد این همـه فاصله بین او و دیگر مراجع نبود و خمـینی که استادش مـینامـید و عمل بـه فرمانش را بر خود واجب مـیدانست ایجاد نمـیشد. رفتار آیتالله منتظری منبعث از شخصیت بیمثال ایشان بود. او اگر قائم مقام استالین هم بود حاضر بـه تأیید جنایـات او نمـیشد.
نسبت فقه و حقوق بشر نسبت «جن و بسمالله» است. این دو چه ربطی بـه یکدیگر دارند؟
علاقه و احترامم بـه آیتالله منتظری را بارها عنوان کردهام، او را یک استثنا درون مـیان دولتمردان ایرانی مـیدانم. اما این باعث نمـیشود کـه نسبت بـه او دچار ذهنیت هم بشوم. پیشتر گفتهام آیتالله منتظری صدها نماینده به منظور اعمال حاکمـیت و قضاوت از سال ۵۷ که تا ۶۸ انتخاب کرد. درون این مـیان نام آنهایی کـه بویی از انسانیتاند را ذکر کنید. هادی غفاری، محمدی گیلانی و بزرگترین جنایتکاران علیـه بشریت احکامشان از سوی ایشان صادر شده بود.
آیتالله منتظری حتی درون جریـان کشتار ۶۷ هم بـه نوعی با بخشی از اعدامها موافقت مـیکنند. ایشان درون ارتباط با اعدام اسیرانی کـه در جریـان عملیـات فروغ جاویدان دستگیر شدهاند اساساً مشکلی ندارند و مـیگویند ملت هم پذیرا است. همان ادعایی کـه امروز سران حاکمـیت درون ارتباط با اعدام «سران فتنـه» مـیکنند. درون طول ۳۰ سال گذشته حاکمان جمـهوری اسلامـی هر جنایتی کـه انجام دادهاند مدعیشدهاند کـه با حمایت مردم صورت گرفته است.
آیتالله منتظری درون ارتباط با اعدام زندانیـان بیدفاع نیز جواز مرگ صادر مـیکنند توجه کنید:
«بعد بـه آنـها گفتم «اگر امام هم اصرار [به اعدام] دارند شما یک عده از آنها را کـه در زندان شیطنت مـیکنند و تبلیغ و فعالیت دارند مجدداً با روش صحیح بازجویی کنید و آنـها را درست محاکمـه کنید و پس از محاکمـه اگر محکوم بـه اعدام شدند اعدامشان کنید. درون این صورت لااقلی نمـیگویدی را کـه به پنج سال زندان محکوم شده هست جمـهوری اسلامـی اعدام کرده است.» خاطرات آیتالله منتظری صفحهی ۳۴۷
یعنی طبق نظر ایشان صرف تبلیغ و فعالیت درون زندان مـیتواند جواز قتل زندانی باشد. درون کدام «حقوق بشر» چنین جنایتی پذیرفته است؟
یک خط نشان بدهید کـه آیتالله منتظری با اعدام انی کـه هویتشان نیز مشخص نبود مخالفت کرده باشد. یک خط نشان دهید وقتی روز روشن مشکینی و تبریزی درون تلویزیون و روزنامـهها حاضر شده و مـیگفتند مجروحشان را درون خیـابان تمام کش کنید آیتالله منتظری مخالفت کرده باشد.
آیتالله منتظری بعد از آن کـه گیلانی صدتا صدتا جوانان مردم و گاه ۱۲- ۱۳ ساله را روانـه جوخهی اعدام مـیکرد حکم نمایندگی خود را بـه او داد.
درست هست وقتی همـه چیز از حد گذشت ایشان همبه سخن گشودند. آیتالله منتظری بـه تعبیر خودشان با خمـینی که تا دم جهنم رفتند اما حاضر نشدند داخل جهنم شوند.
رسالهی عملیـه آیتالله منتظری را باز کنید چند که تا حکم مـیتوانید بـه من نشان دهید کـه در آن حقوق بشر زنان را بـه رسمـیت شناخته باشد و در تضاد کامل با تعهدات دولت ایران بـه مجامع بینالمللی نباشد.
اگر قرار بـه روضه خوانی باشد بر اساس منطق کدیور آیـا نمـیشود گفت مسعود رجوی فرمان آزادی اسیران نظامـی را داد کـه در قتل همسرش پایکوبی کرده و فرزندش را بـه اسارت بود؟ فرمان آزادی اسیرانی را داد کـه تا آخرین لحظه با نیروهایش جنگیده بودند؟ نمـیشود به منظور همـین اقدام بـه مردم وعده داد چنانکه آنان بـه قدرت برسند چنین و چنان مـیکنند؟ آیـا پذیرفتنی است؟ آیـا نمـیشود گفت دیگران کی و کجا درون بحبوحهی جنگ فرمان آزادی اسرای طرف مقابل را دادهاند درون حالی کـه اسرای خودشان قتلعام شدهاند؟
به یـادتان مـیآورم مسعود رجوی درست بعد از قتل ش بـه دست «سربازان گمنام امام زمان»، آنهم بعد از ۶ سال اسارت، دستور آزادی اسیرانی را داد کـه در جنگ با ارتش آزادیبخش دستگیر شده بودند.
ملاحظه کنید چگونـه کدیور از بـه قتلرساندن مجاهدینی کـه جبهه جنگ بـه اسارت درآمده بودند اظهار شادی مـیکند و خداوند را به منظور این همـه شقاوت و بیرحمـی ستایش مـیکند. این وضعیتی هست که امروز درون حاکمـیت نیست و در خارج از کشور و به اصطلاح زمـین بازی اپوزیسیون چنین لحن جنایتکارانـهای دارد اگر او قدرت مـیداشت به منظور حافظت و مراقبت از آن چه فرامـینی را صادر مـیکرد؟ اگر او حاکم شرع دادگاه مجاهدین «بهدرک واصل شده بود» حکمـی غیر از آن مـیداد کـه نیریها و گیلانیها و تبریزیها دادند؟
کدیور درون این سخنرانی وعده سرخرمن مـیدهد کـه اگر «اندیشـه» ایشان و همراهانشان بـه حکومت برسد از حق مردم دفاع مـیکنند. چه ربطی بین اندیشـه کدیور و آیتالله منتظری هست خدا مـیداند. درست هست که کدیور شاگرد آیتالله منتظری بوده، اما بسیـاری از رهبران نظام نیز شاگردان ایشان بودهاند. دری نجفآبادی نـه تنـها شاگرد کـه رئیس دفتر ایشان هم بود اما وزیر اطلاعات و دادستان کل کشور نظام شد. قتلهای زنجیرهای بـه فرمان او صورت گرفت. درون سال ۶۰ هم وی یکی از حکام شرع اصفهان بود کـه احکام اعدام زیـادی صادر کرده بود. بعد از آن جنایـات بـه ریـاست دفتر آیتالله منتظری رسید. کدیور بـه گونـهای با مردم حرف مـیزند کـه گویـا هیچگاه درون حاکمـیت نبودهاند. او حرفی از سیـاهترین سالهای حاکمـیت نظام کـه همفکران او درون قدرت بودند نمـیزند. تلاش آنها این هست که این بخش از تاریخ مـیهنمان را از حافظهها پاک کنند.
کدیور ادامـه مـیدهد:
«لذا من مـیگویم آن کار [کشتار زندانیـان] اشتباه بوده است. رهبر فقیـه مجتهد بزرگ ما اعتراض کرده است. بهای اعتراضش هم این بود کـه خانـه نشین شده است. رهبری را از دست داده، اما مقابل خدا رو سفید است. مقابل ملت ایران هم رو سفید است. این جمله کـه به شما گفتم یک دنیـا ارزش دارد. بنده زمانی رفتم پای درسش نشستم، گفتم این درس درس دین است. این درس راه امام علی و راه امام حسین است. و امروز کـه مـیگویم درون عرصه عمومـی من نمـیگویم ارزشهای دینی را بـه کناری بگذارید، ارزشهای دینی را حفظ کنید. چون اگر نکنید امثال او را نخواهید داشت. کدام اندیشـه سکولار را دارید کـه بتواند چنین زیبا حماسه بیـافریند. و از حقوق مخالف خود درون چینن شرایط حساسی دفاع کند. »
گیرم کـه حرف کدیور درست باشد آیـا نیـاز یک جامعه مدرن همـین است؟ کدیور نمـیداند یـا خود را بـه جهالت مـیزند، هرآنچه کـه امروز بشریت بـه عنوان دمکراسی، حقوق بشر، حقوق اساسی مردم، حقوق شـهروندی دارد حاصل اندیشـه سکولار است.
هر جنایتی کـه در ۳۲ سال گذشته درون کشور صورت گرفته بر اساس ارزشهای دینی صورت گرفته است. به منظور یک بار هم کـه شده بایستی دست مذهب را از حکومت و دولت کوتاه کنیم. نبایستی اجازه داد بـه هیچ قیمتی مذهب قدرت بگیرد. مذهب مسئله خصوصی و شخصی افراد است.
نیـازی نیست بـه قرون و اعصار گذشته رویم، نگاهی اجمالی بـه تاریخ معاصر کشورمان و پیشرفتی کـه در شئون مختلف سیـاسی، اجتماعی، فرهنگی، هنری صورتگرفته بـه ما نشان مـیدهد کـه همـهی این پیشرفتها درون سایـهی تلاشهای افراد سکولار انجام گرفته هست و اهل حوزه و این حرفها … هیچ اقدام مثبتی انجام ندادهاند کـه هیچ که تا آنجا کـه مـیتوانستهاند درون مقابل هرگونـه تحول و پیشرفتی ایستادگی کردهاند.
نمـیدانم مفهوم زیبایی درون نگاه کدیور چیست؟ اما مـیدانم آنچه که تا کنون حوزه و آخوندها بـه ایران و ایرانی هدیـه دادهاند جز اشک و آه و مصیبت درد و رنج چیزی نبوده است.
زیباییهای فرهنگ ما را چهانی خلق کردهاند؟ بـه شعر و رمان و داستان نویسی و ادبیـات نگاه کنیم. ارمغان حوزه و آخوند و آخوند مسلک به منظور مردم ما درون این زمـینـه چه بوده است؟ درون مقابل چهرههای درخشان ادبیـات ایران کـه جملگی سکولارند بـه چهانی مـیتوانند بنازند؟ آیـا یک دوجین شاعر و داستاننویسی را کـه دست پرورده نظام و «حوزه هنری» هستند مـیتوان با آنها مقایسه کرد؟
با وجود درون دست داشتن کلیـه امکانات کشور درون سه دهه گذشته مقابل چهرههای درخشان تئاتر و سینمای ایران کـه همگی سکولارند چه چیزی را بـه کشور عرضه کردهاند؟ سینماگران دفاع مقدس؟ سینمای مکتبی؟
تازه درون این مـیان اگری کوچکترین نبوغی از خود نشان داده است بـه خاطر فاصلهای بوده کـه از این تفکر گرفته.
با وجود نظرات بـه غایت ارتجاعی علمای حوزه و دین راجع بـه موسیقی و ترانـه و شادی و شعف، آیـا ارمغانی بـه جز نوحه و عزا و گریـه و زاری و مصیبت به منظور مردم داشتهاند یـا مـیتوانند داشته باشند؟
به نظرات آیتالله منتظری کـه اتفاقاً «پیشرو ترین» درون زمـینـه موسیقی هست توجه کنید کجایش با «حماسه زیبا» آفرینی مـیخواند؟! از سایت خود ایشان هم برداشته شده است.
«۞ نظر شما را درون مورد ساز سه تار كه يكي از سازهاي اصيل و سنتي موسيقي ايراني است؟ و اینکه منظور از «لهو» چيست ؟ آيا بـه هر آلت موسيقي آلت لهو گفته مي شود يا خير؟ آيا علاقه داشتن بـه چيزي مانند موسيقي مساوي با علاقه بـه لهو هست ؟
آیتالله منتظری:
لهو، از نظر معناي لغوي بـه معناي سرگرمي و غفلت و اعراض هست ; و لعب بـه معناي بازي (در مقابل جدي ) و مزاح كردن بـه قصد لذت بردن و تفريح و امثال آن مي باشد.
اما بديهي هست كه درون شريعت هر سرگرمي و اعراض و غفلت يا بازي و مزاح و لذت بردن حرام نمي باشد، بلكه مقصود از لهو و لعب كه درون مورد بعضي انواع موسيقي ها گفته مي شود، هر صدا و آهنگ و سازي هست كه معمولا انسان را از خدا و حق و حقيقت باز مي دارد و موجب غفلت و اعراض از راه خداوند و جلب بـه راني و فساد جنسي و يا خروج انسان از حالت تعادل رواني و تعقل مي شود. بنابراين هر موسيقي داراي تأثيرات مذكور نمي باشد.
ان شاءالله موفق باشيد.
۞ نظرتون درون مورد موسيقي چيست …؟ البته منظور شخص من از موسيقي صرفا موسيقي ايراني يا بـه اصطلاح موسيقي سنتي هست . آيا ايراد شرعي به اين موسيقي وارده ؟
آیت الله منتظری:
بسمـه تعالي
با سلام و تحيت خدمت شما
هر موسيقي حرام نيست ، موسيقي اگر موجب تحريك جنسي و كشش بـه فساد و يا خروج انسان از حالت تعقل باشد، احداث و گوش بـه آن جايز نيست . والسلام عليكم و رحمة الله .
۞ شركت درون مجالس و اماكن مذهبي كه با استفاده از دف مديحه سرائي ائمـه اطهار(ع ) مي گردد چه حكمي دارد؟
آیت الله منتظری:
بسمـه تعالي
با سلام و تحيت
دف زدني كه متناسب با مجالس فسق و فجور باشد حرام است؛ و در جشنـهاي ازدواج حلال بودن آن بعيد نيست ، ولي درون غير اين صورت احوط ترك هست . و همچنين حضور در مجالس آن اگر ترويج آن باشد.
ان شاء الله موفق باشيد.
۞ آيا يادگيري سنتور و ويولون كه جزو سازهاي موسيقي هستند اشكال دارند؟ و آيا نواختن موسيقي توسط زن درون برابر مرد اشكال دارد؟
آیت الله منتظری:
با سلام و تحيت
– اگر يادگيري براي تنظيم غنا يا لهو نباشد اشكال ندارد.
– اگر مـهيج يا موجب مفسده باشد جائز نيست.»
تکلیف ما با این احکام ارتجاعی چیست؟ آیـا مـیشود درون رادیو تلویزیون «اسلام سبز» ید و آواز خواند؟ زنان را بـه صحنـه آورد؟ استاد و مرجع بزرگ کـه امثال کدیور مدعی هستند از روی دست او نگاه مـیکنند مـیگوید جایز نیست.
آیـا این نگاه درون مقابل زیباییهای خلق شده توسط شاعران و ترانـهسرایـان و آهنگسازان و خوانندگان بزرگ ایران کـه هیچ یک از تفکر حوزه و «اسلام سبز» برنخاستهاند چیزی بـه جز ترانـه سرودهای ملالتبار تولید شده درون رادیو تلویزیون و وزارت ارشادی کـه لااقل هشت سال آن دست خاتمـی بود مـیتوانست یـا مـیتواند ارائه دهد؟
آیـا حوزه علمـیه و تفکر آخوند بـه جز مولودیخوانان مجالس زنانـه و نوحهخوانهای پاچه ورمالیده بزک دوزک شده مـیتواند کالایی بـه جامعه ارائه کند؟ اگر چنین بود کـه در سی سال گذشته قادر بـه تولید یک نفر شده بود.
این حضرات درون نقاشی و مجسمـه سازی و گرافیک و هنرهای تجسمـی چه خدمتی بـه جامعه ایران کردهاند؟ الا ایجاد مانع و تکفیر و نـهی.
در روانشناسی و جامعه شناسی و علوم انسانی چه ارمغانی به منظور مردم ایران داشتهاند؟
در مقابل پیشرفتهای بشری درون زمـینـه حقوق و جرمشناسی و جزا و … چیزی بـه مردم ایران هدیـه کردهاند؟ قوانین قرون وسطایی شرع؟ مجازاتهای اسلامـی؟ بربریت و وحشیگری؟
در عرصه سیـاسی درون برابر مصدق چهی را علم کردهاند؟ آیتالله کاشانی! رجل بزرگ سیـاسیشان کیست؟ خمـینی! نسب تاریخیشان بـه کی مـیرود؟ شیخ فضلالله نوری!
آرمانشـهرشان کجاست؟ قم! مگر نـه این کـه ایدهآلشان این هست که هر شـهری را بـه شکل آن درون آورند؟ مگر نـه این کـه ایدهال کدیور و کدیورها ایجاد یک حوزه علمـیه درون هر شـهر است؟
۳۰ سال هست بیشترین امکانات را بـه این شـهر اختصاص دادهاند، کدام یک از مظاهر یک جامعه مدرن درون این شـهر دیده مـیشود؟ کدام موزه، کدام سینما، کدام تئاتر، کدام فرهنگسرا، کدام سالن اپرا، کدام سالن موسیقی، کدام تفرجگاه، کدام محل شادی و نشاط، کدام منظره دلفریب؟ درون این شـهر جز درون صحن و رواقهای «حضرت معصومـه» و قبرستانهای قم، شب درون کجا مـیتوان آسود؟ «زندگی»در کجای این شـهر جریـان دارد؟ درون کجای این شـهر مـیتوان رنگهای شاد و زنده را دید؟ درون این شـهر جز صدای نوحه و عزا و شیون چه چیزی شنیده مـیشود؟ جز قیـافههای منحوس روضهخوانان و نوحهخوانان و فضای مرگ و ناامـیدی چه چیزی دیده مـیشود؟ مگر نـه این کـه آخوندها قرنها از راه گریـاندن مردم ارتزاق کردهاند. شیرینیشان چیست؟ الا شکر پنیر و نقلبادامـی و آبنبات قیچی و سوهان به منظور خیرات سر قبرها.
بهوش باشیم، مردم یک باز از خمـینی گزیده شدند. اجازه ندهیم کدیورها دوباره فرزندان مـیهنمان را فریب دهند. باز هم تأکید مـیکنم آزمودن دوباره مذهب درون قدرت با هر عنوانی اشتباهی هولناک است.
ایرج مصداقی
۳۰ فروردین ۱۳۹۰
irajmesdaghi@yahoo.com
www.irajmesdaghi.com
پانویس:
۱- از این جمع محمد مفتح، حسن آیت، وحید دستگردی، مـهدی شاهآبادی بـه ترتیب توسط گروه فرقان، مجاهدین و در جنگ کشته شدند. اما بقیـه از جمله جنایتکاران نظام درون سالهای بعدی بودند و پس از کودتای انتخاباتی ۸۸ نیز از حامـیان اصلی کودتاچیـان بـه شمار مـیروند. اسرافیلیـان نشریـه جیغ و داد را راهاندازی کرد کـه در ضدیت با نیروهای مترقی شـهره بود و نقش اساسی درون راهاندازی غائله «انقلاب فرهنگی» داشت. زوارهای سالها بـه جنایت و نقض حقوق بشر درون دادستانی انقلاب و قوه قضاییـه مشغول بود و عاقبت نایب رئیس شورای نگهبان شد. رحیمـیان عضو دفتر خمـینی و نماینده ولی فقیـه بنیـاد شـهید است. جلالالدین فارسی بهمن رضاخانی یک کشاورز را درون زمـین مزروعیاش بـه قتل رساند و در نظام «عدل اسلامـی» تاوانی بعد نداد. اصغر جمالی فرد هرچه کرد از تهران یـا سنقر کلیـایی بـه مجلس راه یـابد موفق نشد. حتی نزدیکیاش بـه جناح راست اقبالی به منظور او نداشت.
۲- سایتهای وابسته بـه دولت کـه به اسناد محرمانـه دسترسی دارند به منظور در تنگنا قرار گنجی، دستخطی از او را کـه در حمایت از اعدامها و انتقاد از تعلل درون سرکوب گروهها نوشته انتشار دادند.
بر اساس دست نوشته هایی کـه یکی از دوستان قدیمـی اکبر گنجی درون اختیـار مشرق قرار داده، وی درون پاسخ بـه سوالی در گزینش یک نـهاد، درباره اقدامات دادگاه انقلاب و اینکه کدام کارهای دادگاه انقلاب مورد تایید شما بوده و کدامـیک مورد تایید شما نیست، اینچنین نوشته بود :
«آن کـه مورد تایید ماست، اعدام مفسدین هست و آنکه نیست، برخورد مکتبی ن با ضدانقلاب هست که هزاران ساواکی و گروه های ضدانقلاب درون کمال مطلق آزادی، هر کاری دلشان مـی خواهد مـی کنند «.
http://www.sarbaze-velayat.blogfa.com/post-820.aspx
قطعا اگر چنین سندی راجع بـه یک مدعی حقوق بشری درون هر کجای دیگر دنیـا انتشار مـییـافت بازتابهای متفاوتی مـیداشت. گنجی هم کـه به روی مبارک نمـیآورد.
۳- سید ابراهیم نبوی مدیرکل اجتماعی وزارت کشور درون دورهی ناطق نوری و یکی از عوامل سرکوب مردم درون دههی ۶۰ و یکی از چماقداران درون غائلهی انقلاب فرهنگی کـه با منفورترین چهرههای رژیم هن و همراه هم بوده ابایی ندارد کـه همچنان بگوید: «با نفرت و تلخی بـه مجاهدین خلق نگاه کرده ام. هرگز نتوانسته ام خیـانت آنان بـه جامعه و کشور را ببخشم،» حالا نظرش را راجع بـه خامنـهای و … بپرسید؟
[aleborzma | Aleborzma's Blog | صفحهٔ 497 یادداشت بقایی آه دل درویش به سوهان ماند گر خود نبرد برنده را تیز کند]
نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sat, 05 Jan 2019 21:59:00 +0000