دکتر گلزاده غفوری مع بزرگ حقوق مردم (قسمت اول)

[ ایرج مصداقی]

 

 «برای هر ستاره‌ای کـه ناگهان

در آسمان غروب مـی‌کند
دلم هزار پاره است
دل هزار پاره را
خیـال آن‌که آسمان
همـیشـه و هنوز
پر از ستاره است، نعمتی جویای حال مع مصدوم اس خوزستان چاره است» (محمد زهری)

هنوز از اندوه درگذشت آیت‌الله منتظری بـه در نیـامده بودم کـه به سوگ دکتر علی گلزاده غفوری نشستم. نعمتی جویای حال مع مصدوم اس خوزستان آن‌چه بیش از هر چیز مرا درون خود فرو برد نـه غم و درد و اندوه دکتر گلزاده غفوری درون سی سال گذشته کـه غریبی او بود.

در طول سه دهه‌ی گذشته جز یکی دو مقاله و یـا مصاحبه بـه همراه دو سه کتاب شده از او چیزی انتشار نیـافت.

حتی منی خزعل درون سال ۱۳۶۹شرح حال و منش اخلاقی و و سیره عملی دکتر گلزاده را بدون آن کـه به صراحت از وی نام ببرد درون قالب رابطه‌ی شاگردی بـه نام بیتا معین با پیر خردمند و فرزانـه‌ای بـه نام خلیل شریف درون کتاب «دانـه‌های تسبیح» بـه رشته تحریر درون آورد. نعمتی جویای حال مع مصدوم اس خوزستان او درون این کتاب بـه روایت همراهی چند ساله‌اش با  دکتر گلزاده و گزارش سفری کـه با وی بـه هند داشت نیز مـی‌پردازد. روایت منی خزعل از برداشت‌های انسان گرایـانـه، دلنشین و تأمل برانگیز دکتر گلزاده غفوری از آیـات و روایـات و احکام فقهی وجه دیگری از شخصیت بزرگ این انسان وارسته را مـی‌رساند. دکتر گلزاده هرگاه کـه فرصتی یـافت از بیـان‌ اندیشـه‌ی ناب و روانش دریغ نکرد.

مقاله‌ی او « درون روزنامـه «عصر آزادگان» (19 دی ،1378، ص 5) از پر اهمـیت ترین نوشته‌های انتقادی دوران اصلاحات بود. آقای گلزاده غفوری درون پاسخ بـه دو تن از فعالین اصلاح طلب کـه با توسل بـه نسبی‌گرایی (خاکستری)، تمایل بـه ورود و نقد حوادث دوران اول انقلاب را نداشتند، نوشت کـه جای سیـاه و سفید عوض نشده است، و نقد استثنا پذیر نمـی‌باشد.»

http://www.rahesabz.net/story/7106 /

در نگاه دکتر گلزاده جمود و سکون راهی نداشت. او هیچ‌گاهی را از اندیشیدن و پرسش باز نداشت. او شک را حق انسان‌ها مـی‌دانست:

«قرآن یعنی «خوانده شده»، و کتاب، یعنی «نوشته شده»، تنظیم آورده‌های دینی حتما بر اساس معرفت زمان و توجه بـه زمـینـه پذیرش باشد. مخصوصأ این کـه با توجه بـه ترجمـه‌های احیـاناً نارسایی کـه هست، جوان وقتی قرآن را باز مـی‌کند، با اولین چیزی‌که بعد از سورهً حمد بر خورد مـی‌کند «ذلک الکتاب لاریب فیـه» است. جوان مـی‌پرسد «لا ریب فیـه» یعنی چه؟ یعنی «شک ندارد» . جوان از خود مـی‌پرسد : نعمتی جویای حال مع مصدوم اس خوزستان یعنی چه؟ من حق شک ندارم؟! درون صورتی‌که من اولین سوره را درون تنظیم اولین سوره نازل شده آورده‌ام یعنی «اقر باسم ربک‌الذی خلق» من درون آثارم قرانی اندیشیدن را توصیـه مـی‌کنم. اگر بـه خواننده حق سئوال بدهید، احساس شخصیت مـی‌کند، و اگر بـه او گفتند «تو نمـی‌فهمـی» شاید از نظر عاطفی بپذیرد، اماٌ درون خرد خود نمـی‌پذیرد و بسیـار فاصله هست از عاطفه‌ی دینی و خرد دینی.» هفته نامـه‌ی « کتاب هفته » شماره‌ی 38 شنبه 15 دی 1380 ، صفحه‌ی 18 چاپ تهران

این روزها صدها نفر درون وصف آیت‌الله منتظری و غربت و غم و  اندوه و … او نوشتند. اما کمتری از دکتر گلزاده غفوری کـه آرزویش نزدیکی دل‌های مردم بود (۱) گفت. آن‌هایی هم کـه در مورد دکتر گلزاده گفتند ناخواسته بی‌حرمتی درون حق او روا داشتند. (۲)

دکتر گلزاده غفوری درون مجلس خبرگان قانون اساسی رودرروی آیت‌الله منتظری و بهشتی و نمایندگان ارتجاع ایستاد و همراه با آیت‌الله ظالقانی بـه اصل ولایت فقیـه رأی منفی داد. او جزو نادر روحانیونی بود کـه به عنوان حقوقدان و فقیـه ارشد بـه مخالفت با لایحه «قصاص» پرداخت کـه تدوین شده‌ی دوست سابق‌اش بهشتی بود. درون مـیان روحانیون او اولینی بود کـه در مورد « اسلام و اعلامـیه جهانی حقوق بشر» کتاب نوشت. این کتاب پیش از آن کـه حتی بسیـاری از روشنفکران ایرانی با مقوله حقوق بشر و اعلامـیه جهانی حقوق بشر آشنا شوند درون سال ۱۳۴۲ انتشار یـافت.

دکتر گلزاده غفوری درون مجلس خبرگان قانون اساسی نماینده تهران بود و در انتخابات دور اول مجلس شورای ملی، کاندیدای مورد وثوق و حمایت بسیـاری از نیروهای ملی و مردمـی.

او درون تهیـه اصل سوم قانون اساسی کـه وظایف حکومت را درون قبال مردم مشخص مـی‌کند نقش موثری داشت. محمد جواد حجتی کرمانی یکی از نمایندگان مجلس خبرگان قانون اساسی درون این رابطه مـی‌گوید:

«به هنگام تدوين اصول قانون اساسي از همان آغاز درون فكر «حقوق مردم» بود و خوب بـه خاطر دارم كه اصل سوم قانون اساسي كه مبيّن «حقوق عمومي» هست با اصرار او و ابتكار او تدوين شد و به نظرم چند بند اين اصل ـ يا همـه آنـها ـ بـه قلم مرحوم استاد غفوري نگارش يافت و به تصويب رسيد.»

http://www.ettelaat.com/today/P3.pdf

دکتر گلزاده اندیشـه‌های مترقی‌اش را درون دفاع از اصل سوم  این گونـه بیـان کرد و گفت:

«بگذارید این اصل را مردم به منظور حکومت بنویسند که تا تبعیت مردم از حکومت منوط بـه اجرای وظایف حکومت درون قبال آنـها باشد . مردم خدایی دارند و خدا مـی خواهد این مردم بـه حقوقشان برسند. این اتمام حجت هست . مـی‌خواهید این اصل را بردارید و قرآن را بـه جای آن بگذارید. » درون این اصل بر وظیفه حکومت جمـهوری اسلامـی درون بکارگیری تمام توان خود برای  ارتقای سطح آگاهی های عمومـی ،پیشبرد  آزادی های سیـاسی و اجتماعی  و تهیـه امکانات رشد و تحصیل و پرورش استعدادهای انسانـها تاکید شده هست . همچنین محو هرگونـه استبداد ، خودکامگی و انحصارطلبی و رفع تبعیض های ناروا و ایجاد امنیت قضایی عادلانـه و تساوی عموم درون برابر قانون  از وظایف اصلی و اولیـه حکومت شناخته شده هست . »

http://www.pezhvakeiran.com/page1.php?id=18938

دکتر گلزاده درون دوران یک ساله حضورش درون مجلس از هیچ فرصتی به منظور دفاع از حقوق موکلین‌اش فرو گذار نکرد. سؤالاتی همچون نحوه هزینـه اموال و دارایی‌های اوقاف، بنیـاد مستضعفان، وام‌های ایران بـه سایر کشورها و سرمایـه‌گذاری‌های خارجی و برنامـه استرداد آن‌ها، خرید ناو‌های جنگی و موضوع طبس از جمله مواردی بود کـه او درون در دفاع و پیگیری از حقوق موکلین‌اش مطرح کرد.

او همچنین درون طی این مدت چندین نامـه فردی و جمعی درون ارتباط با زیر پا گذاشتن اصول مسلم قانون اساسی و حقوق افراد بـه مسئولین امور قضایی نوشت.

وجاهت او درون این دوران بـه گونـه‌ای هست که حجتی کرمانی درون وصف‌اش مـی‌‌گوید:‌

«در مجلس شوراي اسلامي هم موضعگيري‌هاي سياسي او درون غوغاهاي آن ايام كه گوش فلك را كر كرده بود، نشان از استقلال رأي و بينش صحيح او درون مقولات سياسي و امور جاري داشت كه حاضران درون آن مجلس و نيز كساني كه مذاكرات آن ايام را درون صدا و سيما يا روزنامـه‌ها دنبال مي‌كردند، بـه خوبي بـه ياد دارند.» http://www.ettelaat.com/today/P3.pdf

دکتر گلزاده ایمان خود بـه اصولی کـه مطرح مـی‌کرد را بعد از کودتای خرداد ۶۰ و  به رگبار بستن مردم درون ۳۰ خرداد بـه فرمان خمـینی، نشان داد. او کـه دیگر مشروعیتی به منظور رژیم قائل نبود بـه حکم وظیفه‌ی «شرعی» ملی و انسانی  خود درون مجلس ارتجاع حضور نیـافت و از کوچکترین همراهی با جنایتکاران خودداری کرد و حتی رو درون رو شدن با آن‌ها را نیز بر خود حرام کرد. عدم حضور او درون مجلس نـه بـه خاطر دستگیری و اعدام و فرزندانش کـه به اعتقادات قلبی او بر مـی‌گشت. او پیش از آن کـه فرزندانش دستگیر و اعدام شوند مجلس ارتجاع را بایکوت کرد.

نامـه و نوار صدای دکتر گلزاده غفوری خطاب بـه رفسنجانی و هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامـی یکی از اسناد تاریخی و مـهم حقوقی بعد از انقلاب هست که متأسفانـه بـه دلایل گوناگون که تا کنون مـهجور مانده است.

دکتر گل‌زاده غفوری درون حالی این نامـه را خطاب بـه رفسنجانی و هیئت رئیسه مجلس مـی‌نویسد کـه چندماهی از اعدام فرزندان دلبندش صادق و کاظم مـی‌گذرد و پسر بزرگش هادی، درون بند جنایتکاران اسیر هست و ش مریم و دامادش علیرضا مخفی. با این حال او درون نامـه تاریخی‌اش بـه موضوعات شخصی و خانوادگی نمـی‌پردازد و اشاره‌ای بـه جور و جفایی کـه در حق او و خانواده‌اش شده نمـی‌کند. او درون این نامـه تنـها از حق موکلانش دفاع مـی‌کند و از این کـه زمـینـه‌ای به منظور دفاع از حقوق آنان نمـی‌بینند شکوه مـی‌کند.

این نامـه درون پاسخ بـه نامـه ۱ بهمن ۱۳۶۰ هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامـی نوشته مـی‌شود . درون نامـه مزبور از دکتر گلزاده خواسته شده بود کـه جهت توضیح درون مورد دلایل غیب خود درون جلسه ۴ بهمن ۱۳۶۰ حضور یـابد. دکتر گلزاده غفوری بـه خاطر عهدی کـه با خدای خود بسته بود و سوگندی کـه برای دفاع از حقوق موکلین خود یـاد کرده بود درون جلسه فوق حضور نمـی‌یـابد. رفسنجانی درون این مورد درون خاطرات خود مـی‌نویسد:

«یک شنبه ۴ بهمن ۱۳۶۰…

… آقای [علی] گلزاده غفوری کـه بنا بود به منظور دفاع از غیبت خود بیـاید، نیـامد و مستعفی شناخته شد. نامـه‌ای و نواری فرستاده کـه قابل طرح درون مجلس نبود. »

عبور از بحران ، کارنامـه و خاطرات هاشمـی رفسنجانی، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ سوم صفحه‌ی ۴۵۵

رفسنجانی کـه به اهمـیت نامـه و ادله‌های حقوقی و شرعی محکم ، وزین، متقن و متین مطرح شده درون آن واقف هست برخلاف ابتدایی‌ترین حقوق یک نماینده از طرح ‌آن درون مجلس جلوگیری مـی‌کند و بعد از گذشت دو دهه از نگارش آن  از انتشار حتی بخش‌هایی از آن درون خاطراتش خودداری مـی‌کند.

درخواست مجلس از دکتر گلزاده درون پی استعفای اسماعیل معزی نماینده ملایر درون اعتراض بـه اعدام یکی از فرزندانش صورت گرفته بود. آن‌ها نمـی‌خواستند با یک استعفای اعتراضی دیگر روبرو شوند و با «طرح مصوبه‌ای» کـه داشتند مـی‌خواستند او را بـه مجلس بکشند و سپس بر اساس طرحشان وی را اخراج کنند. حجتی کرمانی درون این باره مـی‌گوید:

«مرحوم غفوري و چندتن ديگر بـه عنوان اعتراض، حضور درون جلسه علني و نيز كميسيونـهاي مجلس را «بايكوت» كردند. و مجلس، طرحي را بـه تصويب رساند كه كساني كه چند جلسه (كه درون طرح پيش‌بيني شده بود) درون جلسات علني و كميسيونـها شركت نكنند با راي‌گيري نمايندگان بعد از سخنان مخالف و موافق، از نمايندگي مستعفي شناخته مي‌شوند. و چنين شد كه مرحوم غفوري «مستعفي» شناخته شد و در حقيقت از آن تاريخ بـه بعد وي خانـه‌نشين شد و در را بـه روي خود بست و با همـه كس بـه جز معدودي قطع رابطه كرد.» http://www.ettelaat.com/today/P3.pdf

هاشمـی رفسنجانی درون خاطرات روز ۱ بهمن ۱۳۶۰ خود یعنی روزی کـه هیئت رئیسه نامـه مزبور را سراسیمـه به منظور دکتر گلزاده نوشته‌اند مـی‌نویسد:

«آقای [اسماعیل] معزی نماینده ملایر کـه پسرش جزو منافقان [بوده و] اعدام شده، تعرضاً از مجلس استعفا داده بود. دیروز درون هیأت رئیسه، قرار شد استعفای ایشان را مطرح کنیم. ممکن هست با کمک بـه نجات پسر دیگرش کـه از منافقان هست و درون درگیری مجروح شده و در بیمارستان است، ایشان را درون مجلس نگه داریم. امروز استعفایشان را خواندم؛ که تا پانزده روز دیگر، وقت بعد گرفتن را دارد. »

عبور از بحران ، کارنامـه و خاطرات هاشمـی رفسنجانی، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ سوم صفحه‌ی ۴۵۵

رفسنجانی بهتر از هر مـی‌دانست کـه مسئله‌ی دکتر گلزاده غفوری اعدام فرزندان خونی‌اش نیست بلکه او زیرپا گذاشته شدن حقوق تمامـی فرزندانش را مد نظر داشت.

بر این باورم کـه دکتر گلزاده غفوری آگاهانـه آنقدر بـه مجلس نرفت که تا آن کـه نمایندگان خمـینی درون مجلس او را اخراج کنند. چرا کـه او از صمـیم قلب معتقد بود کـه «کفاک خیـانـه آن تکون امـینا للخائنین (در خائن بودن همـین بس کـه امـین خائنان باشی‌.) او هیچ‌گاه نمـی‌خواست کـه «امـین خائنان»‌ باشد و همـه را از این امر پرهیز مـی‌داد. (۳)

مظلومـیت و حقانیت دکتر گلزاده بـه حدی هست که امروز حجتی کرمانی اعتراف مـی‌کند کـه :

«من نمي‌توانم ابراز تاسف و تاثر نكنم از رفتاري كه درون آن مجلس با آن مرحوم شد»

 

http://www.ettelaat.com/today/P3.pdf

 

جنایتکاران تنـها فرزندان او را از جامعه نگرفتند، بلکه با خانـه نشین او جامعه را بـه مدت بیست و هشت سال  مجازات د.

 

قبل از این کـه به شرح نامـه تاریخی دکتر گلزاده غفوری بپردازم توضیح کوتاهی را ضروری مـی‌دانم.

ترجمـه آیـات و روایـات نامـه کـه در پرانتز آمده توسط نگارنده بـه متن نامـه اضافه شده هست و مطالب بـه رنگ قرمز توضیحات نگارنده است. برجستگی‌های متن نیز بـه سلیقه نگارنده است.

نامـه دکتر گلزاده غفوری بـه هاشمـی رفسنجانی و هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامـی

 

بسم‌الله الرحمان الرحیم

آقای هاشمـی رفسنجانی

هیئت رئیسه مجلس

عطف بـه نامـه شماره ۱۸۸۷- ق مورخه ۱۳۶۰/۱۱/۱ هجری شمسی مشعر بر دعوت از اینجانب به منظور حضور درون جلسه علنی مجلس درون روز یکشنبه ۱۳۶۰/۱۱/۴ چون امکان حضور درون مجلس را نداشتم نامـه پیوست را کـه شامل ۷ صفحه هست در رابطه با دستور جلسه امروز مجلس جهت قرائت درون جلسه علنی ارسال مـی‌دارد. بدیـهی هست همانگونـه کـه انتظار دارد و در شأن یک نـهاد اسلامـی هست قطعاً گفتگوهای مجلس درون چارچوب رعایت مکارم اخلاق اسلامـی و بخصوص با رعایت این دو اصل قرآنی خواهد بود.

۱- ولا تفف مالیس لک بـه علم

(به چيزي كه آگاهي و اطلاع نداريد، اظهار نظر نكنيد)

۲- اجتنبو کثیراً من الظن ان بعض الظن اثم

(از بسیـاری گمان‌ها بپرهیز بدرستی کـه برخی از گمان‌ها گناهند .)

و هر نوع اظهار نظر با توجه بـه این دستور قضایی اسلام خواهد بود کـه :

لا تقض للأول حتی تسمع من الاخر (۴)

والسلام علی من اتبع الهدی

علی – گلزاده غفوری

۱۳۶۰/۱۱/۴

۲۸ ربیع الاول ۱۴۰۲

تذکر : مطالب نامـه درون نوار نیم ساعته ضبظ شده هست و فرستاده شده هست برای استفاده درون جلسه علنی مجلس.

این نامـه شامل ۷ صفحه هست و چهار برگ پیوست دارد به منظور خواندن درون جلسه علنی مجلس روز یک شنبه ۱۳۶۰/۱۱/۴

بسم‌الله الرحمان الرحیم

وَمَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ  مَخْرَجًا

وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ

إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ  لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا (طلاق آیـات ۲ و ۳)

(هر خویشتن بانی کند خداوند راه برون (از بن بست را) بـه او مـی‌نمایـاند.

برایی کـه به احدی، امـید ( یـا هراس) نداشته باشد، خداوند کافی است.

خدا کار خودش را مـی‌کند و برای هر چیز قدر و اندازه‌ای مقرر داشته است.)

مقدمـه ۱

با استعانت از خدا و با توجه بـه این کـه بحث درون این مسئله تنـها یک دفاع شخصی نیست بلکه یک تکلیف دینی و اجتماعی است.

قبلاُ ذکر ۲ نکته را مفید و لازم مـی‌داند:

۱- با وجود آن کـه مطالب لازم و ضروری جهت آگاهی عموم و بخصوص موکلین درون مورد بیـان عللی کـه باعث عدم مشارکت اینجانب درون مجلس شده هست فراوان است، ولی با توجه بـه محدودیت زمانی از یکسو و ملاحظه شرایط موجود درون کشور و پیشگیری از سوء استفاده‌های احتمالی مغرضانـه دیگران از سوی دیگر، ناچار درون این جلسه تنـها بذکر نکاتی کوتاه اکتفا مـی‌شود ‌آنـهم درون حد ضرورت و به عنوان یک تکلیف شرعی. که تا این توهم پیش نیـاید کـه از طرف اینجانب مسامحه‌ای درون انجام تکالیف نمایندگی صورت گرفته است.

۲- یـادآور مـی‌شوم کـه صرفنظر از عارضهالت کـه از حدود هفت ماه قبل پیش آمد (و متأسفانـه از طرف مدیریت مجلس درون تمام این مدت هیچ نوع تماس و پرس‌‌وجویی حتی بوسیله تلفن درون رابطه با این عدم حضور انجام نگرفت و همچنین از ناحیـه هیچیک از اعضاء هیئت رئیسه…) درون زمـینـه بررسی علل عدم مشارکت و هر نوع ارزیـابی درباره‌ آنـها، بـه هیچ وجه یک داوری معتبر و انسانی و عادلانـه و خدا پسندانـه ممکن نیست مگر این کـه قبلاً رسیدگی کامل و همـه جانبه و منصفانـه‌ای نسبت بـه عملکرد مجلس درون رابطه با اعمال تکالیف نمایندگی اینجانبکه درون مدت یکسال و اندی انجام گرفته هست به عمل آید (که تقریباً بدون غیبت و بدون استفاده از هر نوع مرخصی و به جهت احساس تکلیف، چه درون جلسات مجلس و چه درون کمـیسیون‌های آئین‌نامـه داخلی و فرهنگ و تحقیقات و تعلیمات عالیـه حاضر شده‌ام).

اشاره‌ی دکتر بـه مسئلهالت و عدم پرس‌وجو و تماس تلفنی از سوی مجلس و هیئت رئیسه از باب یـادآوری وظایف هیئت رئیسه هست و نـه انتظار احوالپرسی از سوی آن‌ها کـه دکتر دیدن چهره‌شان را نیز بر نمـی‌تابید.

۳- بدیـهی هست تا وقتی نحوه‌ی عملکرد مجلس درون برابر اقداماتی کـه آنـها را درون جهت اعمال تکالیف نمایندگی خود ضروری و قانونی مـی‌دانم درون همان حد از کم توجهی باشد کـه تا کنون بوده هست و بـه هر حال قبل از هر نوع ارزیـابی منصفانـه درون این رابطه شرکت مجدد خود را صحیح و مؤثر نمـی‌دانم.

مقدمـه ۲

بیش از بیـان اجمالی مطالب، بعضی از متون اسلامـی را از قرآن کریم و گفتار حضرت علی بـه عنوان بیـانگری از مقاصد خود یـادآور مـی‌شوم:

۱- الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَيَخْشَوْنَهُ وَلَا يَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِيبًا (احزاب ۳۹)

(این سنت خداست درون حق آنان کـه تبلیغ رسالت خدا بـه خلق کنند و از خدا مـی‌ترسند و از هیچجز خدا نمـی‌ترسند و خدا به منظور حساب و مراقبت کار خلق بـه تنـهایی کفایت مـی‌کند.)

دکتر با آوردن این آیـه بـه صراحت عنوان مـی‌کند کـه جز از خدا از هیچنمـی‌ترسد.

۲- وَتَعَاوَنُواْ عَلَى الْبرِّ وَالتَّقْوَى وَلاَ تَعَاوَنُواْ عَلَى الإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ (مائده ۲)

(بر نيکی و پرهيزگاری يار و همدست يکديگر باشيد   و در گناه و دشمنی يار  هم نباشید.  )

دکتر تأکید مـی‌کند کـه انتظار نداشته باشید درون گناه  و دشمنی با شما همراه باشم. او با آوردن این ‌آیـه همراهی با جنایتکاران را بر خود حرام مـی‌کند.

۳- وَالَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ (شوری ۳۸)

(و آنان کـه امر خدا را اطاعت و اجابت د و نماز بـه پا داشتند و کارشان را بـه م یکدیگر انجام دهند و از آن‌چه روزی آن‌ها کردیم بـه فقیران انفاق مـی‌کنند.)

۴- يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ … (نسا ۵۹)

ایـانیکه ایمان آورده اید از خدا و رسول و راهبران حق، پیروی کنید و چنانچه درون این مورد با شبهه ای روبرو شدید (سرچشمـه یعنی) تعالیم خدا و رسول را محک بگیرید.

۵-  فَدَعَا رَبَّهُ أَنِّي مَغْلُوبٌ فَانتَصِرْ  (قمر  ۱۰)

(بار الها کـه من سخت مغلوب شده‌ام تو مرا باری فرما)

(با توجه بـه آیـه ۹ سوره قمر کـه حق پوشان بـه رهرو راه حق دشنام دادند و او را راندند) ای خداوند من بی پناه شده ام یـاری ام ده )

۶- يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا يَغْتَب بَّعْضُكُم بَعْضًا (الحجرات ۱۲)

(ای اهل ایمان از بسیـاری پندارها (و ظن بد) درون حق یکدیگر بپرهیزید کـه برخی ظن و پندارها معصیت هست و نیز هرگز از حال درونی همدیگر تجسس نکنید و غیبت یکدیگر روا مدارید.)

ایـانی کـه ایمان آورده‌اید گرد تصورات بی‌جا و گمانـهای نادرست نگردید چرا کـه بیشتر پندارهای شما واقعی نیست و گناه است. از جاسوسی و کنکاش‌های بیجا و پشت همدیگر صفحه گذاشتن، دوری کنید.

۷- إِنَّ فِي ذَلِكَ لَذِكْرَى لِمَن كَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِيدٌ (ق-36 )

در این هلاک و گذشتگان (پند و تذکر هست آن را کـه دارای قلب هوشیـاری باشد یـا گوش دل بـه کلام خدا فرا دهد و به حقایق توجه کامل کند)

با توجه بـه آیـه پیش کـه مـیگوید (پیش از شما قدرتهای برتر هم بودند کـه نابود شدند و شما مغرور نشوید) درون همـین مسئله (که قدرت‌های برتر از شما هم افتادند) نکته با اهمـیتی هست که تنـها صاحبدلان و هوشیـاران درک مـی‌کنند.

۸- لاطاعه لمخلوق فی معصیت‌الخالق (پیـامبر اسلام)

(عدم جواز اطاعت از كسي وقتی معصيت خالق مي‌كند)

دکتر تأکید مـی‌کند کـه اجازه ندارد باانی کـه معصیت خدا را مـی‌کنند همراهی کند. او خمـینی و مجلس او را درون زمره معصیت‌کاران مـی‌شمارد و اطاعت از آنان را حرام.

۹- لاتکن عبد غیرک و قد خلقک‌الله حرا (و قد جعلک الله حرا). نـهج‌ البلاغه

( بنده غير خودت مباش، خدا ترا آزاد آفريده است.)

او آزادگی خود را با آوردن این فراز از نـهج‌البلاغه بـه رخ رفسنجانی و هیئت رئیسه مجلس و نمایندگان مجلس ارتجاع مـی‌کشد.

۱۰- لَنْ تُقَدَّسَ أُمَّةٌ لاَ يُؤْخَذُ لِلضَّعِيفِ فِيهَا حَقُّهُ مِنَ الْقَوِيِّ غَيْرَ مُتَعْتِعٍ

(جامعه‌ای كه حق ضعیفان را نشود بدون لكنت زبان و بدون ترس از صاحبان قدرت و ثروت مطالبه كرد، قابل تقدیس و پاكیزه نیست.)

جمله مزبور کـه در نامـه شماره ۵۳ نـهج البلاغه آمده، از پیـامبر هست که علی به منظور مالک اشتر نقل مـی‌کند.

به این ترتیب دکتر گلزاده تقدس نظام ولایت فقیـه را زیر سؤال مـی‌برد و پرده از چهره‌ی ریـاکار حاکمان بر مـی‌دارد.

و اینک شروع مطلب

۱- وقتی کار انسان بـه جایی برسد کـه مطالبی جانفرسا دارد و نگرانی‌هایی عمـیق ولی مـیدان اظهار و امکانات لازم به منظور بیـان آن را نمـی‌یـابد بخصوص درون مورد نگرانی‌های اجتماعی و تضیع حقوق، و نیز درون مقام دادخواهی و تظلم، درون صورتی کـه دادخواهی درون موردانی باشد کـه خودشان، هم طرف دعوا هستند و هم درون عین حال درون موقعیت داوری و تصمـیم گیری‌ها قرار گرفته‌اند زبان حال چنین شخصی درون چنین موقعیتی این هست که :‌

إِنَّمَا أَشْكُو بَثِّي وَحُزْنِي إِلَى اللّهِ (سوره یوسف آیـه ۸۶)

(من با خدا غم و درد دل خود گویم)

و این درست زبان حال اینجانب هست به خصوص درون این ایـام و در این لحظات.

این‌ها کلماتی هست که یعقوب بعد از آگاه شدن از توطئه علیـه یوسف بر زبان مـی‌آورد. دکتر آگاهانـه رو درون روی نمایندگان مجلس خمـینی ایستاده و مـی‌گوید:‌ من بـه خدا شکوه مـی‌کنم و غم و درد دل خود با او مـی‌گویم.

۲- صرف نظر از بحث درون باره ارزش شرعی و قانونی و اخلاقی و اجتماعی این طرح مصوبه، کـه مشعر هست بر مستعفی شناختن نماینده مجلس توسط سایر نمایندگان، تحت عنوان «بازماندگی از تکالیف نمایندگی» و این کـه حق عزل و سلب و حذف یک وکیل توسط وکلا دیگر (نـه خود موکلین یـا امکان نظرخواهی مستقیم از آنان درون شرایط مناسب)، درون باب وکالت و از نظر فقهی آیـا این امری جایز و مشروع و مورد وفاق است؟ و نیز از نظر قانونی آیـا منطبق با اصول قانون اساسی هست یـا نـه؟ و بخصوص بدون این کـه در مصوبه، تماس با نماینده‌ غایب و جویـا شدن علت عدم حضور بطور رسمـی و استماع قبلی مطالبی کـه در زمـینـه علت غیبت خود دارد، پیش‌بینی شده باشد.

دکتر کـه به حقوق جدید و فقه شیعی مسلط هست در این فراز از نامـه بـه صراحت هم از لحاظ شرعی و هم حقوقی «طرح مصوبه» مجلس را زیر سؤال مـی‌برد و بطلان آن را اعلام مـی‌کند.

– از آن‌جا کـه قبل از آگاهی بـه موقعیت نماینده مجلس نماینده مشمول این مصوبه و نیز قبل از یک بررسی همـه جانبه و منصفانـه، اساساً داوری معتبر و عادلانـه و اسلامـی درون مورد ارزیـابی و تشخیص چگونگی انجام تکالیف نمایندگی و یـا بازماندگی از تکالیف و نیز درون مورد موجه بودن یـا موجه نبودن غیبت، امکان پذیر نیست، اشاره بـه مطالب زیر را درون این زمـینـه لازم مـی‌دانم.

۳- از علل عدم مشارکت این‌جانب درون مجلس علاوه بر عارضهالت کـه از حدود ۷ ماه قبل ‌آغاز و منتهی بـه بستری شدن گردیده و تا کنون نیز با شدت و ضعف بـه علت مشکلات مختلف ادامـه یـافته هست و متأسفانـه از طرف مجلس هیچ نوع اقدامـی حتی یک خبریـابی بوسیله تلفن ( تاچه رسد بـه ایجاد تسهیلات و امکانات بهبود سریع) انجام نگرفته است، وجود یک سلسله نگرانی‌هایی هست که درباره‌ عملکرد مجلس و البته درون رابطه با انجام تکالیف نمایندگی‌ام داشته و دارم، بعد از تکرار مکرر درون مورد این نگرانی‌ها کـه گاهی تصریحاً و گاهی تلویحاً انجام مـی‌گرفت و عدم توجه مجلس بـه آن‌ها.

به امـید و انتظار ایجاد نوعی تجدید نظر درون عملکرد مسئولان مجلس درون رابطه با انجام تکالیف نمایندگی تنـها راه ممکن و سالم و متناسب را درون همـین عدم مشارکت یـافتم و از آن جا کـه تکلیف نمایندگی منحصر بـه حضور درون مجلس نیست بخصوص هنگامـی کـه عدم حضور مبتنی بر علل شرعی و به منظور اعلام اعتراضات قانونی باشد کـه به صورت دیگر مـیسر نیست. بنابر این بـه نظر مـی‌رسد نمـی‌توان صرف عدم حضور درون مجلس را دلیل قطعی بازماندگی از تکالیف نمایندگی دانست و قلمداد کرد.

این نامـه درون ۴ بهمن ۱۳۶۰ نوشته شده و دکتر درون آن تأکید مـی‌کند کـه در هفت ماه گذشته درون مجلس حضور نیـافته است. یعنی درست بعد از سی خرداد ۶۰ او درون مجلس حاضر نشده است. او همچنین بـه صراحت عنوان مـی‌کند کـه با عدم حضورش درون مجلس تکلیف نمایندگی‌اش را انجام مـی‌دهد. چرا کـه در نظر او مردمـی کـه وی را انتخاب کرده بودند چنین مـی‌خواستند و او اعتراض آنان نسبت بـه وضع موجود را نشان مـی‌داد.

۴- با توجه بـه سوگندی کـه هر نماینده‌ای درون مجلس یـاد کرده هست و براساس آن ۲ امر را بطور مشخص برجسته پذیرا شده و در باره‌ی آن‌ها تعهد مؤکد سپرده هست که عبارتند از :

۱- پاسداری از حریم اسلام ۲- دفاع از قانون اساسی ۳- مدنظر داشتن استقلال کشور و آرای مردم و تأمـین مصالح آن‌ها.

اینک اگر نماینده‌ای بـه این علت مشارکت نکرد کـه چون یک سلسله بی‌توجهی‌های مستمر درون هر یک از جهات ۳ گانـه فوق درون عملکرد‌ها تشخیص مـی‌دهد و یـا مواردی صریح از اصول قانون اساسی را فراموش شده مـی‌یـابد و خلاصه اشکالاتی اصولی را درون عمل مـی‌بینند و هیچ نوع امکان اظهار نظر ی به منظور بیـان مطالب خود و عرضه آن‌ها بـه جامعه و موکلین نمـی‌یـابد چنین نماینده‌ای چه حتما د؟

دکتر با توجه بـه پای بندی‌اش بـه سوگندی کـه یـاد کرده حضور درون مجلس را اشتباه معرفی مـی‌کند و مشارکت با جانیـان را حرام.

آیـا اگر تشخیص داد کـه به وسیله‌ی عدم مشارکت که تا حدودی مـی‌تواند اعلام اعتراض خود را بنماید که تا شاید موجباتی به منظور توجه مسئولان بـه تجدید نظری فراهم گردد و جز این راهی را نداشت یـا نیـافت، آیـا چنینی را بدون توجه و عنایت و رسیدگی بـه اعتراضاتش و نگرانی‌هایی کـه در رابطه با انجام وظایف وکالت دارد و نـه از روی مسامحه و شانـه خالی از زیر بار مسئولیت – حتما او را بـه اتهام بازماندگی حذف کرد و مستعفی شناخت؟!

یـا حتما لااقل بـه احترام آراء موکلین بـه آن نماینده امکان و مجال واسع به منظور عرضه نظرات و اشکالات و اعتراضات اصولی و اساسی داده شود که تا مطالب از دیدگاه‌های مختلف بررسی شود. زیرا بدیـهی هست که هدف اصلی و اساسی همـه حفظ و تحکیم نظام قسط و عدل اسلامـی رعایت کامل حقوق انسانی و قانونی تمامـی اعضاء جامعه است. بنابر این بنظر مـی‌رسد غیبت را نباید بطور مطلق بدون توجه بـه علت و انگیزه آن ملاک انجام تکالیف یـا بازماندگی از وظایف وکالت بحساب آورد؟

دکتر گلزاده آگاهانـه از نمایندگی مردم استعفا نمـی‌کند و توضیح مـی‌دهد کـه نمایندگان مجلس حق عزل او را ندارند. او همچنان خود را نماینده مردم مـی‌داند. او مشارکت با جانیـان را حرام مـی‌داند و با عدم حضور خود درون مجلس اعتراض خود را نشان مـی‌‌دهد.

۵- اینک با توجه بـه نکات مذکور و صرفنظر از بسیـاری مطالب قابل ذکر بـه عنوان ارائه گوشـه‌ای از انجام تکالیف نمایندگی خود بـه نمونـه‌ای از سئوالاتی کـه داشته‌ام و رسماً طرح شده هست و بـه نحوه عملکرد مجلس و مسئولان درون برابر آن سئوالات اشاره‌ای مـی‌کنم:

از آن‌جا کـه یکی از حقوق نمایندگی «حق تحقیق و تفحص» و نیز «حق سئوال از مسئولان مملکتی هست در باره هر موضوعی از مسائل داخلی و خارجی کشور (طبق دو اصل ۷۶ و ۸۸ قانون اساسی)

به سئوالات طرح شده حتما حداکثر که تا ده روز توسط مسئولان مربوطه پاسخ کافی داده شود آن‌هم درون جلسه علنی مجلس. توجه داریم کـه قید مدت ده روز و تأکید بر آن درون متن قانون اساسی بـه منظور رعایت حقوق عامـه و مصالح جامعه هست تا مبادا تأخیر درون جواب و مسامحه درون آن موجب از دست رفتن فرصت‌های مناسب و یـا احتمالاً‌ باعث ایجاد ضایعات و پشیمانی‌های غیرقابل جبران به منظور جامعه  گردد. درون این رابطه بود کـه اینجانب بر حسب تکلیف شرعی و در راه انجام قسمتی از وظایف وکالت، بـه تناسب نیـاز و موقعیت کشور، سئوالاتی را درون زمـینـه‌های مختلف (امور و جریـان‌های قضایی- مسائل دفاعی- روابط مالی بین‌المللی …) مطرح کرده‌ام کـه برای مسئولان ارسال شده هست و مواردی نیز بوده هست که درون ارسال آن‌ها کم و بیش مسامحه شده است. (پیوست شماره ۲)

بدیـهی هست سئوالات مزبور و پاسخ‌های روشن اگر داده مـی‌شود و آن هم بـه موقع، آن‌ها را از دید خودم خدمتی درون رابطه با حفظ استقلال کشور و مؤثر درون راه رشد اجتماعی و دینی و در رابطه با تاریخ و حیثیت انقلاب مـی‌دانسته و مـیدانم و اما این کـه در پاسخ بـه آنـها عملکردها چگونـه بوده است؟

امروز ناچار درون این جلسه از مجلس متأسفانـه حتما اعلام کنم، با این کـه طبق قانون بایستی گزارش‌ نـهایی درون هر مورد از آن سئوالات درون مدت ۱۵ روز و حداکثر که تا یکماه درون مجلس مطرح شود همـه آن‌ها گویی بـه دست فراموشی سپرده شده‌اند. (پیوست شماره ۳)

با توجه بـه این کـه نامـه اعتراضیـه‌ای نیز بـه کمـیسیون اصل ۹۰ مبنی بر طرز عملکرد مسئولان مربوطه نوشته‌ام کـه نمـی‌دانم درون چه مرحله‌ایست؟

۶- اما درون رابطه با سئوالاتی کـه از مسئولان قضایی‌ داشته‌ام، با توجه بـه اهمـیت مسئله امنیت قضایی و به خصوص درون مواردی کـه پایخون‌ها و آبروی مردم درون مـیان هست و بـه اصطلاح وقتی «دما و اعراض» مطرح‌اند، لازم مـی‌دانسته و مـیدانم کـه در مورد عملکرد قضایی کشور با طرح سئوالات مورد حاجت، تذکرات قانونی درون رابطه با انجام تکالیف و در حدود وظایف درون هر مورد داده شود . و از باب نمونـه با استفاده از اصل ۷۶ از قانون اساسی کـه بر اساس آن «مجلس شورا حق تحقیق و تفحص درون تمام امور کشور را دارد» و نیز بر اساس مواد مربوط بـه سئوالات درون ‌آئین‌نامـه داخلی مجلس و نیز اصل ۸۴ قانون اساسی کـه «هر نماینده درون برابر تمام ملت مسئول هست و حق دارد درون همـه مسائل داخلی و خارجی کشور اظهار نظر نماید؛ چند نامـه بـه مسئولان قضایی از طریق هیئت رئیسه مجلس فرستاده شد و در آن ها سئوالاتی مطرح گردیده  کـه معلوم نیست چرا پیگیری نشد و بالاخره پاسخ‌ها بلا جواب ماند؟‌ بطوری کـه حتی اساساً باب طرح سئوال از قوه قضاییـه توسط مجلس عملاً‌ با بن بست روبرو شد. از باب نمونـه درون این مورد بـه سئوالاتی اشاره مـی‌شود کـه ضمـیمـه نامـه‌های شماره: ۱۴۱- ق ۵۹/۹/۱۰ ، ۱۲۱- ق ۵۹/۹/۲۱ و ۱۳۶-ق ۵۹/۹/۶ از مجلس به منظور مسئول قضایی ارسال شده بود و نیز پاسخ بـه آنـها درون آن نامـه‌ها درباره یک سلسله از تکالیف قوه قضاییـه کـه مـی‌بایست طبق قانون اساسی انجام مـی‌داد یـاد شده خواسته شده هست که جریـان‌ کارها درون آن موارد درون چه مرحله‌ایست؟ و مثلاً‌در باره اصل ۱۶۸ از قانون اساسی کـه مـی‌گوید: رسیدگی بـه جرائم سیـاسی و مطبوعاتی علنی هست و با حضور هیئت منصفه درون محاکم دادگستری صورت مـی‌‌گیرد… و نیز مواردی دیگری کـه از ذکر تفصیلی آن‌ها فعلاً صرفنظر مـی‌شود (پیوست شماره ۲ و ۴)

– رونوشت این نامـه را درون پیوست ملاحظه کنید- (شماره ۱)

چنانچه ملاحظه مـی‌شود از ابتدای پذیرش نمایندگی مردم  یکی از مسائل اصلی کـه ذهن دکتر گلزاده غفوری را اشغال کرده بود مسئله «خون‌ها و آبروی مردم» بود. او درون سال ۶۰ مطرح مـی‌کند کـه از همان ابتدای تشکیل جمـهوری اسلامـی و در دوران بهشتی و رفسنجانی «بابطرح سئوال از قوه قضاییـه توسط مجلس عملاً‌ با بن بست روبرو شد» و نـه درون دوران‌های بعدی. خشت اول این بنا توسط معمارش کج نـهاده شد. او درون آذر ۱۳۵۹ درون دوران تسلط «خط‌ امامـی‌» ها بر کشور درون اعتراض بـه زیرپا گذاشتن اصل ۱۶۸ قانون اساسی گفت: «رسیدگی بـه جرائم سیـاسی و مطبوعاتی علنی هست و با حضور هیئت منصفه درون محاکم دادگستری صورت مـی‌‌گیرد…» و امروز خود «خط امامـی» ها اسیر ظلمـی‌ شده‌اند کـه خود بنا نـهادند.

7- الف- از متصدیـان مربوطه مجلس و مدیریت آن مـی‌خواهم بـه منظور روشن شدن وضعیت درون رابطه با سئوالات مذکور و برای مشخص شدن نحوه عملکرد متقابل مسئولان بـه تفضیل حداقل این ۳ مطلب را به منظور آگاهی موکلین اعلام نمایند:

۱- متن سئوالات ۵ گانـه اینجانب از مسئولان اجرایی و گزارش نتایج نـهایی درون مورد هریک از آن‌ها

۲- متن نامـه هایی را کـه چه منفرداً و چه جمـیعاً ( بـه اتفاق جمعی دیگر از نمایندگان) بـه عنوان سئوال از مسئولین امور قضایی ارسال شده و پاسخ‌های داده شده بـه آن‌ها

3- نشر متن کامل صورت مذاکرات مجلس مربوط بـه سئوالات اینجانب از مسئولان اجرایی کـه به ترتیب عبارتند از:

1- جریـان طبس کـه از تاریخ طرح آن پیش از ۱۶ ماه و نیم مـی‌گذرد. صورت جلسه شماره ۷۸ و ۷۹

۲- جریـان خرید ناوهای جنگی و … صورتجلسه شماره ۹۲

3- گزارش جامع درباره‌ی بنیـاد مستضعفان و … صورتجلسه شماره ۱۰۴

4- گزارش جامع درباره سازمان اوقاف و پراخت‌های بیش از یک مـیلیون تومان درون سال و … صورتجلسه شماره ۱۳۶

5- گزارش درباره وام‌های ایران بـه سایر کشورها و سرمایـه‌گذاری‌های خارجی و برنامـه استرداد آنـها… صورتجلسه شماره ۱۴۳

او با مطرح شمـه‌ای از تلاش‌های بـه فرجام نرسیده‌اش پرده از چهره‌‌ی ریـاکارانـه‌ی رفسنجانی و نمایندگان مجلس بر مـی‌دارد. او نشان مـی‌دهد کـه حاکمان بـه دنبال اجرای قانون و برآورده ساختن حقوق مردم نیستند. و او درون راه دفاع از حقوق موکلین‌ و انجام تکالیف نمایندگی مسامحه‌ای بـه خرج نداده است.

8- ب- اشاره بـه این نکته را مفید و بلکه ضروری مـی‌دانم کـه سئوال درباره تهاجم طبس دقیقاً‌ روز دهم شـهریور ۱۳۵۹ یعنی درست ۳ هفته قبل از تهاجم بـه فرودگاه تهران و بعضی شـهرهای ایران بـه مجلس داده شده، و مـی‌توانم ادعا کنم کـه در صورتی‌که این سئوال از طرف مسئولان مجلس و بخصوص مدیریت آن درست و بموقع پیگیری مـی‌شد، یعنی اصل ۸۸ قانون اساسی دقیقاً‌ مورد رعایت و اجرا قرار مـی‌گرفت و حداکثر ده روز بعد از سئوال یعنی روز ۲۱ شـهریور درون مجلس مطرح مـی‌شد و طبعاً درباره آن از طرف نمایندگان بررسی کافی و همـه جانبه بعمل مـی‌آمد، بخصوص با قرائنی کـه آنروزها از نظر نقل و انتقالات مشکوک مرزی درون منطقه غرب و جنوب وجود داشت. چه بسا مذاکرات درون زمـینـه‌ آسیب‌ناپذیر ساختن مرزها منتهی بـه اخذ یک سلسله تصمـیمات جهت آمادگی‌های لازم نیروهای دفاعی مـی‌شد و در نتیجه صرفنظر از احتمالات گوناگون چه بسا فاجعه‌‌هایی ناگوار نظیر عقب‌ نشینی های مرموز و مشکوک کـه منتهی بـه از دست شـهرها و مناطق مرزی و از مـیان رفتن مقادیری قابل توجه از سلا‌ح‌ها و مراکز نفتی و اقتصادی درون هفته‌های اول جنگ اساساً‌ رخ نمـی‌داد. و از این‌ها مـهم‌تر چه بسا از اتلاف این‌همـه نیروهای ارزنده انسانی و نیز از گرفتاری‌های ناشی از آن‌ها درون زمان حال و آینده بنحوی اصولی جلوگیری مـی‌شد و چه بسا با صرف نظر از سایر مسائل اجتماعی کشور درون مسیر دیگری از رشد قرار مـی‌گرفت و این‌همـه نیروهای منسجم و ایثارگر و فداکار تمامـی اعضاء جامعه درون کنار هم بـه سازندگی همـه جانبه و بر طرف ساختن محرومـیت‌ها و … مـی‌پرداخت و در هر حال حقیقتاً از این‌ جهت سخت اظهار نگرانی مـی‌کنم کـه متأسفانـه این سئوال نـه تنـها بـه موقع مورد توجه قرار نگرفت بلکه با این کـه بعدها نیز طبق صورتجلسات (شماره ۷۸ و ۷۹) قرار شد درون یک جلسه مستقل رسمـی مورد بررسی و در دستور مجلس قرار گیرد و حتی گروهی از نمایندگان نیز (حدود ۱۷ نفر) نامـه‌ای نوشته و خواستند کـه ظرف یکماه از آن تاریخ بعنی ۱۷ آذرماه ۱۳۵۹ گزارش کامل حادثه طبس بـه مجلس شورای اسلامـی ارائه شود. (صفحه ۸ از صورتجلسه شماره ۷۹).

اما همچنان مسکوت مانده هست و هنوز کـه هنوز هست گزارش نـهایی آن عرضه نشده هست که اگر باز هم مسامحه شود بیم آن هست که کلیـه اسرار و آثار باقیمانده از آن نیز کـه هنوز درون دسترس هست بتدریج از مـیان برود و این مسئله نقطه ابهامـی هست که درون تاریخ انقلاب باقی خواهد ماند. و لذا باز هم بـه این وسیله پیگیری این موضوع و اعلام نتایج را چه درون این مورد و چه درون مورد سایر سئوالات کـه مبهم مانده هست مـی‌خواهم.

و با توجه بـه گفتار رسول اکرم (ص) کـه مکرر تأکید کرده‌اند:‌

من اصبح و لم یـهتم بامور المسلمـین فیلس بمسلم.

(كسي كه بامداد برخيزد بي آنكه بـه فكر سر و سامان بـه كارهاي مسلمانان باشد، مسلمان نيست)

و من سمع رجلاً ینادی یـا للمسلمـین و لم یجبه فلیس بمسلم.

(كسي كه فرياد «مسلمانان بـه دادم برسيد» را از كسي بشنود و اجابت نكند مسلمان نيست)

توجه مـی‌دهم درون صورتی کـه عملکردها بـه همـین منوال باشد انجام وظائف وکالت بر اساس تعهد بـه سوگند چگونـه مـیسر است؟ جز با تجدید نظری اساسی.

با آوردن این دو  کلام پیـامبر اسلام و نشنیدن فریـاد «یـاللمسلمـین» احاد مردم، دکتر گلزاده بر مسلمان بودن حاکمان خط بطلان مـی‌کشد و «انجام وظایف وکالت بر اساس تعهد بـه سوگند» را ناممکن مـی‌داند.

۹- و در هر حال امـید هست همگی درون راه خدا و شناخت و تحقق بخشی صحیح اسلام و  خدمت و صرف نیروها «فی سبیل‌الله» توفیق بیشتر داشته باشیم. و در خاتمـه گفتار بـه این دعا مترنم مـی‌شوم کـه امـیر المومنین علی علیـه السلام درون پایـان نامـه معروفی کـه به مالک اشتر نوشته‌اند ذکر کرده‌اند:

و أنا أسأل اللّه بسعة رحمته ، و عظيم قدرته على إعطاء كلّ رغبة ، أن يوفّقنى و إيّاك لما فيه رضاه من الاقامة على العذر الواضح إليه و إلى خلقه ، مع حسن الثّناء في العباد، و جميل الأثر في البلاد، و تمام النعمة، و تضعيف الكرامة (228) ، و أن يختم لي و لك بالسعادة و الشـهادة، «إنا إليه راجعون». …

(از خداى مى‏طلبم كه بـه رحمت واسعه خود و قدرت عظيمش درون برآوردن هرمطلوبى مرا و تو را توفيق دهد بـه چيزى كه خشنوديش درون آن است،از داشتن عذرى ‏آشكار درون برابر او و آفريدگانش و آوازه نيك درون ميان بندگانش و نشانـه‏هاى نيك دربلادش و كمال نعمت او و فراوانى كرمش. و اينكه كار من و تو را بـه سعادت وشـهادت بـه پايان رساند. بازگشت همـه بـه سوی خداست. )

دکتر گلزاده با آوردن بخش پایـانی نامـه علی ابن ابوطالب بـه مالک اشتر بـه حاکمان تأکید مـی‌کند آرزوی «شـهادت» مـی‌کند و به دنبال خشنودی خدا و داشتن آوازه نیک درون مـیان بندگانش است.

۱۰- و از خدا مـی‌خواهیم کـه امانت دار دین او بوده و در جهت منفی از مصادیق این گفتار از کلام خدا نشویم کـه :

لاَ تَخُونُواْ اللّهَ وَالرَّسُولَ وَتَخُونُواْ أَمَانَاتِكُمْ (انفال ۲۸)

به خدا و پيامبر خيانت نكنيد! و (نيز) درون امانات خود خيانت روا مداريد

وی با آوردن این آیـه از قرآن حاکمان را خائنین بـه خدا و پیـامبر معرفی مـی‌کند و لاجرم همراهی با آنان را بر خود حرام مـی‌کند.

أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُواْ نِعْمَةَ اللّهِ كُفْرًا وَأَحَلُّواْ قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ (ابراهیم ۲۸)

آيا نديده ای آنان را کـه نعمت خدا را بـه کفر بدل ساختند و مردم خود را بـه ديار هلاک بردند

و یـادآور این آیـه :

ثُمَّ جَعَلْنَاكُمْ خَلاَئِفَ فِي الأَرْضِ مِن بَعْدِهِم لِنَنظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ (یونس ۱۵)

سپس شما را جانشينان آنـها درون روى زمين -پس از ايشان- قرار داديم; که تا ببينيم شما چگونـه عمل مى‏كنيد!

دکتر گلزاده درون پایـان نامـه عاقبت و پایـان کار رژیم و حاکمان را پیش‌بینی مـی‌کند.

ایرج مصداقی ۱۹ دیماه ۱۳۸۸

irajmesdaghi@yahoo.com

www.irajmesdaghi.com

پانویس:

۱- یکی از دوستانم برایم تعریف کرد درون سال ۷۱ دکتر گلزاده را درون ساختمان بلند محل‌کارشان درون خیـابان جمـهوری دیده بود. دکتر درون حالی کـه از پنجره، خانـه‌های کوچک کنار هم قرار گرفته را نگاه مـی‌کرد با افسوس مـی‌گوید: «خانـه‌ها چه نزدیک بـه هم و دلها چه دور از هم»

۲- شیرین کریمـی درون روزآنلاین اخبار نادرستی راجع بـه آقای گلزاده را بـه نقل از خود و «احمد سلامتیـان» انتشار مـی‌دهد کـه در آدرس زیر مـی‌توانید ملاحظه کنید:

http://www.roozonline.com/persian/news/newsitem/article/2010/january/02//-1963eadbf2.html

کریمـی مـی‌نویسد:

«در سال آخر دوران نمایندگی ماموران بـه منزل او هجوم بردند و دو فرزند او بـه نام‌های محمد صادق و محمد کاظم غفوری  را بازداشت د. این آزاد مرد شجاعانـه درون اعتراض بـه این امر درون راهروهای مجلس شورای اسلامـی دست بـه تحصن زد، تحصنی چند ماهه کـه تا پایـان دوره اول مجلس شورای اسلامـی بـه طول انجامـید و هر چقدر بیشتر طول کشید،‌ دردناک‌تر شد.»

چنانچه درون نامـه دکتر گلزاده غفوری بـه رفسنجانی و هیئت رئیسه مجلس آمده، خبر فوق از اساس نادرست است. صادق و کاظم درون مرداد و شـهریور ۶۰ دستگیر شدند و در شـهریور و مـهر ۱۳۶۰ اعدام شدند. مجلس شورای اسلامـی درون ۷ خرداد ۱۳۶۳ دوره اولش بـه پایـان رسید. هیچ‌یک درون خانـه دستگیر نشدند و دکتر از طریق بیمارستان‌های شماره ۲ و لقمان‌الدوله ادهم کـه این دو درون آن‌جا بستری بودند از دستگیری‌شان مطلع شد.

در این مـیان احمد سلامتیـان هم از موقعیت استفاده کرده و اخبار نادرستی را درون جهت امـیال و مقاصد سیـاسی‌اش انتشار مـی‌دهد:

« گلزاده غفوری دوبار درون مجلس تحصن کرد، بار اول درون اوائل سال 1360 اتفاق افتاد؛ زمانی کـه به برخی از نمایندگان درون صحن علنی مجلس حملاتی صورت گرفت و تعدادی از نمایندگان بر روی دیگر نمایندگان اسلحه کشیدند. درون آن زمان عده‌ای از نمایندگان نزدیک بـه 20 نفر از جمله من، مـهندس بازرگان، معین‌فر و دکتر گلزاده غفوری درون مورد این مساله و عدم امنیتی کـه برای نمایندگان وجود داشت، دست بـه تحصن درون مجلس زدیم، اما هیـات رئیسه‌ی مجلس درون این مورد حمایتی درون خور انجام نداد. برای گلزاده غفوری تحصن دیگری بعد از حوادث خرداد 1360 پیش آمد، زمانی کـه من دیگر بـه مجلس نمـی‌رفتم. آقای غفوری بـه خاطر اینکه فرزندانشان را بازداشت کرده بودند، در یک گوشـه راهرو مجلس چندین ماه تحصن د، اما با این وجود فرزندان ایشان هر دو همان زمان اعدام شدند. بعد از آن ایشان که تا پایـان دوره نمایندگی درون مجلس درون یک شرایط حصر و تحصن بـه سر برد، درون واقع بعد از 30 خرداد 1360 ایشان عملا از حق نمایندگی محروم شد و نتوانست وظائف نمایندگی خود را انجام دهد.در دوران تحصن بسیـاری خواستند او را از مجلس بیرون کنند و اجازه ندهند تحصنش ادامـه پیدا کند، اما هاشمـی رفسنجانی بـه عنوان رئیس مجلس هرگز این اجازه را بهی نداد.»

 

چنانچه ملاحظه مـی‌کنید این‌ها اخبار نادرستی هست که سلامتیـان بـه هم مـی‌بافد که تا عرض ارادتی بـه رفسنجانی ‌کند و وسعت نظر او را برساند!

 

سلامتیـان درون ادامـه مـی‌گوید:‌

 

«لباس روحانیت را بـه زور و با فشار از ایشان گرفتند، اما ایشان هم هیچ اصراری به منظور به تن داشتن این لباس نداشتند. حتا درون زمانی کـه ایشان درون تحصن بود، اجازه داشتن عبا و عمامـه را به منظور گلزاده غفوری ممنوع د.»

برخلاف گزارش فوق اتفاقاً هیچ زور و فشاری به منظور خلع لباس دکتر گلزاده غفوری نبود. بلکه ایشان بـه مـیل و رغبت خود و پس از دیدن جنایـاتی کـه توسط روحانیون صورت مـی‌گرفت لباس روحانیت را درون همان سال ۶۰ از تن بـه در آورد. زیرا نمـی‌خواست هم‌لباسانی کـه دست درون خون داشتند باشد.

موضوع درون این دو نفر خلاصه نمـی‌شود و داستان جعلی فوق کـه معلوم نیست منبع اولیـه آن کیست و چگونـه ساخته و پرداخته شده بـه صور گوناگون انتشار مـی‌یـابد. مریم رجوی نیز بـه نیـابت از سوی مجاهدین و شورای ملی مقاومت درون پیـام خود بـه مناسبت درگذشت دکتر گلزاده غفوری همـین اخبار نادرست انتشار یـافته را تکرار مـی‌کند:

«…و هنگامـی کـه نماینده دور اول مجلس بود، درون اعتراض بـه اعدامـهای سبعانـه‌یی کـه هر روز بـه دستور خمـینی صورت مـی‌گرفت، یک تنـه درون مجلس تحصن نمود و بـه مدت چندین ماه درون راهروهای مجلس زندگی مـی‌کرد.

استاد گلزاده غفوری پس از پایـان دوره اول مجلس دیگر هرگونـه همکاری یـا معاشرت با این رژیم ضدبشری را حرام شمردو یکسره از آن کناره گرفت و سرانجام درون اعتراض بـه آخوندهای دینفروش حاکم کـه به نام اسلام یک حکومت پرشقاوت را بـه مردم ایران تحمـیل کرده‌اند، لباس روحانی را نیز به منظور همـیشـه از تن بـه در کرد.

http://www.mojahedin.org/pages/maryamRajavi.aspx

چنانچه درون نامـه‌ی دکتر گلزاده غفوری ملاحظه مـی‌کنید ایشان یک روز هم بعد از سی خرداد ۱۳۶۰ درون مجلس شورای اسلامـی حضور نیـافتند و اصولاً‌ چنین حضوری را خلاف سوگند نمایندگی خود مـی‌دانست. دکتر گلزاده غفوری اعتراض خود بـه اعدام‌های بی‌رویـه را بـه شکل امتناع از حضور درون مجلس و پذیرش نوعی حصر خانگی نشان داد. بنابر این موضوع «تحصن درون راهروهای مجلس» و … از اساس غلط است. بـه ویژه کـه در بهمن ۶۰ نمایندگان مجلس ارتجاع نیز با رأی خود وی را از نمایندگی مردم عزل د!

اما جور و جفا درون حق دکتر گلزاده غفوری آن‌جاست کـه گفته مـی‌شود وی «پس از پایـان دوره اول مجلس دیگر هرگونـه همکاری یـا معاشرت با این رژیم ضدبشری را حرام شمرد». آنان کـه از تاریخ صحیح کشورمان خبر ندارند تصور مـی‌کنند کـه دکتر گلزاده که تا ۷ خردادماه ۱۳۶۳ و حتی بعد از مشاهده هزاران هزار اعدام و ده‌ها هزار زندانی سیـاسی و شکنجه دیده و سه سال بعد از اعدام دو جگر‌گوشـه‌شان و زندانی بودن فرزند بزرگشان و دو سال بعد از دستگیری و دامادشان همچنان درون مجلس رژیم حضور داشته و به «همکاری و معاشرت با رژیم ضدبشری» پرداخته است!

دکتر گلزاده نـه سرانجام بلکه درون همان سال ۶۰ لباس روحانیت را از تن بیرون آورد و عمامـه از سر برگرفت. او تنـها بـه این کار بسنده نکرد بلکه بـه بازاندیشی نوشته‌های گذشته‌اش نیز پرداخت.

لازم بـه ذکر هست مرزبندی دکتر گلزاده غفوری با جانیـان حاکم بر کشورمان که تا آن‌جا بود کـه در طول نزدیک بـه هشت سالی کـه فرزندش هادی و ۶ سالی کـه ش مریم زندان بودند او حتی بـه ملاقات فرزندانش هم نیـامد که تا با جانیـان روبرو نشود. بعد از سال‌ها درون اثر فشارهای آیت‌الله منتظری دو عزیزش هادی و مریم را همراه با پاسداران بـه ملاقات ایشان بردند.

بار اول کـه هادی را بـه ملاقات پدر بردند کمـیته‌‌چی‌ها کوچه‌ای کـه منزل آقا درون آن قرار داشت را قرق کرده بودند؛ «آقا» حاضر بـه ملاقات نشدند. اگر اشتباه نکنم عاقبت هادی با بازجویش و یکی دو پاسدار بـه ملاقات آقا شد. بازجو و یـا مسئول پاسداران به منظور شکستن یخ‌ها ابتدا بـه دکتر گلزاده توضیح داد کـه در زمره‌ی شاگردان ایشان بوده است. «آقا» درون پاسخ گفتند: «یـا تو شاگرد ناخلفی بودی و یـا من استاد خوبی نبودم کـه به این راه کشیده شدی.»

در سال‌های ۶۱ که تا ۶۳ درون زندان‌ قزلحصار توابین زندان بعد از هر صلوات درون شعارهای ریتمـیک‌ خود بـه ناسزاگویی علیـه گروه‌ها و شخصیت‌های سیـاسی مـی‌پرداختند. دکتر گلزاده غفوری یکی ازانی بود کـه پس از هر صلوات آماج حملات کینـه توزانـه توابین قرار مـی‌گرفت.

در پیـام مریم رجوی تاریخ شـهادت صادق و کاظم گلزاده مـهر و آبان اعلام شده کـه صحیح نیست. این دو درون شـهریور و مـهر ۱۳۶۰ اعدام شدند.

امـیدوارم مریم رجوی و سازمان مجاهدین اشتباهشان درون این مورد را تصحیح کنند.

۳- عبدالکریم سروش از ملاقات خود با دکتر گلزاده درون نوروز ۸۸ و هنگامـی کـه در بستر بیماری بود مـی‌گوید:

«نامـی‌ از متصدیـان بلندپایـه امور دولتی را ( کـه   از شاگردان مدرسه علوی بود و هم درس من) برد و گفت ‌ای کاش آن حدیث را کـه برایتان روایت کردم بـه یـاد مـی‌آورد کـه : کفاک خیـانـه آن تکون امـینا للخائنین (در خائن بودن همـین بس کـه امـین خائنان باشی‌.)»

http://www.drsoroush.com/Persian/By_DrSoroush/P-NWS-13881013-DarsoogeAnAzadeMard.html

از قرائن مشخص هست که دکتر گلزاده نام غلامعلی حداد عادل را‌اند اما متأسفانـه سروش امانت را بطور کامل رعایت نکرده و از ذکر آن خودداری کرده است! البته همـین‌قدر هم کافیست کـه مردم متوجه شوند از نظر دکتر گلزاده، «متصدیـان بلندپایـه امور دولتی» وانی کـه «امـین» آن‌ها هستند یکسره «خائن» بـه مردم و دین مردم هستند.

۴- نقل قولی هست از پیـامبر (از قول ابوبکر و دیگران هم گفته شده  ( درون مورد امر قضا (قضاوت ) :

این  إذا أتاك الخصمان فلا تقض للأول حتى  تسمع  ما يقول  الآخر

بین دو نفر(که خصم همدیگر مـی  نمایند) که تا حرف و ادعای هردوی آنـها را نشنوی، قضاوت نکن…

إذا جلس بين يديك خصمان فلا تعجل بالقضاء حتى تسمع ما يقول الآخر

در دوران جاهلیت بـه اصطلاح قاضی (که معمولا رئیس قبیله بوده و با اشراف مـیانـه خوبی داشته) همواره بدون استثناء جانب رؤسای قبیله را مـی‌گرفته و این امر از بس تکرار شده بود، کاملاً جا افتاده و نـهادینـه شده بود.

بعد از محمد، این رسم دگرگون مـی‌شود و حرف پیـامبر درون این رابطه هست که معنا دارد. جمله فوق درون تفسير العياشي ج ۲ ص ۷۵ و مسند أحمد بن حنبل، و خیلی جاهای دیگر آمده است.

۵- درون این نوشته آگاهانـه از پرداختن بـه دیدگاه‌های عرفانی و یـا نگاه عمـیقاً انسانی او بـه دین و باورهای دینی خودداری کرده و تنـها بـه یک بعد از شخصیت والای دکتر گلزاده پرداخته‌ام.




[Aleborzma's Blog | art/history/poet/ | صفحهٔ 461 نعمتی جویای حال مع مصدوم اس خوزستان]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Thu, 10 Jan 2019 22:36:00 +0000